پارت دوم رمان به نام شهر ارواح.
وقتی ناتالی رودریگز قبول کرد که جنا اورتگا را به فرزندی قبول کند بعد اون موقعه....
کلی باهم خوش بودن و ادامه وقتی جنا اورتگا یک دختر بالغ شده بود و با مادرش
داشت به سوپرمارکت همیشگی که میرفتن به نام همه چی کده میرفتن درحال خرید بودن..
مادر : عزیزم به نظرت این رو برای خونه نمیخواستیم؟
جنا اورتگا : بله می..خواس.. عه برق ها رفتتت؟
مادر : عه آره عجیبه آخه در اینجا زیاد برق نمیرفت
که یکی اومد با ماسک سفید و سویشرت مشکی
جلوی صندوق فروشنده ایستاد
فروشنده از ترس قیافه ی او گفت : ش.شما چی..چیزی میخواین؟؟
همون لحظه با چاقو فروشنده را کشت و جنا که اون صحنه وحشتناک را با نامادری
خود دید رفتن قایم شدن که......
ادامه پارت بعد..
کلی باهم خوش بودن و ادامه وقتی جنا اورتگا یک دختر بالغ شده بود و با مادرش
داشت به سوپرمارکت همیشگی که میرفتن به نام همه چی کده میرفتن درحال خرید بودن..
مادر : عزیزم به نظرت این رو برای خونه نمیخواستیم؟
جنا اورتگا : بله می..خواس.. عه برق ها رفتتت؟
مادر : عه آره عجیبه آخه در اینجا زیاد برق نمیرفت
که یکی اومد با ماسک سفید و سویشرت مشکی
جلوی صندوق فروشنده ایستاد
فروشنده از ترس قیافه ی او گفت : ش.شما چی..چیزی میخواین؟؟
همون لحظه با چاقو فروشنده را کشت و جنا که اون صحنه وحشتناک را با نامادری
خود دید رفتن قایم شدن که......
ادامه پارت بعد..
۱۹۶
۲۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.