هفت ارباب من پارت ۴

بعدم ارباب جونگ کوک به من گفت : ا/ت برو تو اتاقت ا/ت: چشم ارباب بعد از این اون خانم ۳ تاخدمتکار رو برد من رفتم پایین و گفتم: چرا نذاشتین منو انتخاب کنه شوگا: به تو ربطی نداره بعد روبه مینجا کردو گفت : مینجا از این به بعد دیگه تو سر دسته خدمات اینجا نیستی قراره یه خانم سال خرده و با تجربه جایگزین تو میشه فهمیدی مینجا: ب.ب.بله ارباب
فردا صبح اون خانم اومد و شروع کرد برای ما و نگهبانا سخن رانی کردن: اسم من خانم یوشیداس و با جدیت کامل صحبت میکنم خوب گوش کنید دستو پاچلفتی ها از این به بعد با ارباب ها و با همدیگه گرم نمیگرین جدی رفتار میکنین و ۲۴ ساعته درحال کار باشید مفهوم همه سکوت کردن خانم یوشیدا: خب سکوت علامت رضاست بجنبین بجنبین !!!
و منو صدا کرد : تو ا/ت: بله تمام کف امارتو تمیز میکنی ا/ت: چ چ چشم
به همه گیر میداد ولی به من خیلی ساعت ۱ شب بود همه کف عمارت تمیز بود ولی داشتم برای بار هشتم تمیز میکردم دیگه گریم گرفته بود خانم یوشیدا: دختره ضعیف بجنمب ا/ت: دی دیگه نمی نمیتونم بعد کف دستمو نگا کرد داشت خون میومد ولی بازم مجبورم کرد زمینو بشورم که یه دفه ارباب جیمین اومد خانم یوشیدا: ارباب جیمین این دختره تنبل میخواد از زیر کار در بره جیمین: چن بار کف عمارتو تمیز کرده؟ ا/ت: هشت بار تمیز کردم جیمین: هشت بار کف دستتم پاره شده برو تو اتاقت بخواب ا/ت: م م ممنون جیمین: یوشیدا قرار نبود بهشون سخت بگیری خانم یوشیدا : ولی اون خیلی ضعیفه باید اینارو یا بگیره