داسـᩚ݂ـ݂݃تانهـ عشقـ݂ ݃ عجیـᩚ݂ـ݂݃بـ غیـ݂︩︪݃ ر ممـᩚ݂ـ݂݃کنـ݂

داسـᩚ݂ـ݂݃تانهـ عشقـ݂‌݃ عجیـᩚ݂ـ݂݃بـ غیـ݂︩︪݃‌ر ممـᩚ݂ـ݂݃کنـ݂‌݃🍥💎𓍢 ִ ໋
پارت³ فصل ¹🤍🐰
꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦꒷꒦

تا اینکه خانم چنگ حالش بد شد

اشتها نداشت حالش بسیار خوب نبود

کیتی ک نگران مادرش بود از خانم لانگ خواست تا یک سوپ درست کنه
خانم لانگ صورت جو درست کرد
و ب خانم چنگ داد و گفت :اینو بخورید حتما حالتونو خوب می‌کنه

چنگ :ممنونم

لانگ:خواهش میکنم

کیتی :مادر میخوای برم دکتر خبر کنم؟!

لانگ: اوم کیتی خودت ک خوب می‌دونی ما نمی‌توانیم از جنگل خارج شویم ولی چندتا درخت اونور تر یک کلبه هست اونجا یک دکتر زندگی می‌کنه شاید بتونه کمکمون کنه

کیتی :خب خاله چرا از همون اول نگفتی

کیتی دست ب کار شد و رفت پیش دکتر

بعد از چند ساعت کیتی دارو هارو آورد و ب مادرش داد

تا چند ماه حالش خوب بود ولی یهو سرش گیج رفت خانم لانگ خیلی سریع دکتر رو آورد و گفت دکتر خانم چنگ حالش بده لطفاً کمکمون کنید

دکتر: حتما این دارو رو روزی ۲ بار بهش بدید تا خوب شه

کیتی :ببخشید مریضی مامانم چیه ؟!

دکتر:مریضی نیست فقط یزره ب آرامش نیاز داره

لانگ:چشم حتما آرامش را برایش مهیا میکنیم 🤌🏻👧🏻



بقیش برای فردا بانی هام🐩🌷