فیک جانگ کوک(رفتار اشتباه)پارت۱۰*
از زبان یور:
رفتم خونه درو باز کردم که چهارد تا چشم دیدم با چراغای خاموش.
جییییغغغغغغغغ......
نامجون جنی:چته دیوانه بیا طعریف کن.
منم دست خودم نبود یهو زدم زیر گریه و نشستم کف زمین.
جنی:عه چیشد بیا بریم تو اتقت نامجون برو
نامجون:ولی...
جنی:بروووووووو
منو برداشت برد کفت بشینم رو تختم.داشت لباسام رو در می اورد جنی من حال نداشتم یه لباس راحتی هم تنم کرد و نشست کنارم.
یور:من قلبشو شکوندم.صدای شکستنشو شنیدم.شکست و پودر شد.خدایا منو بکش.
جنی:نه تو انتقام گرفتی اونم قلبت تورو پودر کرد یادته تو دوماه از اتاقت بیرون نمی یومد هیچی نمی خوردی دو پاره استخون بودی بعد ده کیلو کم کردی دیگه چیزی ازت نموند که.
یور:اخه من بد شکوندم.کوک حق داشت من لج کرده بودم باهاش.
جنی:بیا یه ذره گریه کن خالی شی برام تعریف کن مردم از فضولی.
بعد گریه هام براش تعریف کردم و به خواب نازم رسیدم.
فردا:
امروز دیر تر رفتم شرکت منشی خانم اقای کیم تهیونگ تو اتاقتون منتظرتونن.
یور:باشه العان می رم
رفتم تو اتاق نشسته بود جلو میز مهمان.منم نشستم رو صندلی .
یور:سلام اقای تهیوگ خوب هستین؟
کیم تهیونگ:ممنونم من یه عرض کوچیک داشتم..
یور :بفرمایین
یهو تلفنم زنگ زد
بله....
اقای جئون اومدن.
بگو منتظر باشه مهمون دارم
تهیونگ:نه نه من میرم.
یور:اخه..
تهیونگ:نه مشکلی نیست
در که باز شد کوک پشت در بود.ترسیدم با هم درکیر شن ولی خوشختانه با چار تا چشقوره هم راضیش شدن اقا.
جئون:خب سلام می خوتستم روند کاری رو ببینم .
یور:حتما بفرمایین
کوک:ممنون بریم
می دونستم دهنش وا می مونه همه ی دستگاهای پیشرفته رو داریم .
از ززان کوک:
خیلی دستکاهای پیشرفته ای داشتند خیلی پیشرفته.سرمایه گذاری رواین شرکت برام دو تا سود داره سود شرکتم سود عشقیم.
از زبان یور:
بعدم کوک گفت سریع باید بره حایی قرار داره.
شب هم که داشتیم بر می کشتیم جنی عین کاو اومد تو اتاقم.
یور:هوشه جنی گاوه
جنی:هوی یور خره .خبر اوردم خبر راجب جئون حالا بهم کفتم هوشه جنی گاوه نمی گم.
یور:گوه خوردم غلط کردم بگووووو
جنی:طلاق گرفته.اقای جئون طلاق گرفته این یعنی دلش بد افتاده بهت.
یور:به من چه بیوفته.من که دوسش ندارم.داشته باشسمم نمی بخشمش
جنی :پس دوسش داری فقط.....
یور:خفهه شو نخیر
(پارت بعد هم طولانبه هم باحال)
رفتم خونه درو باز کردم که چهارد تا چشم دیدم با چراغای خاموش.
جییییغغغغغغغغ......
نامجون جنی:چته دیوانه بیا طعریف کن.
منم دست خودم نبود یهو زدم زیر گریه و نشستم کف زمین.
جنی:عه چیشد بیا بریم تو اتقت نامجون برو
نامجون:ولی...
جنی:بروووووووو
منو برداشت برد کفت بشینم رو تختم.داشت لباسام رو در می اورد جنی من حال نداشتم یه لباس راحتی هم تنم کرد و نشست کنارم.
یور:من قلبشو شکوندم.صدای شکستنشو شنیدم.شکست و پودر شد.خدایا منو بکش.
جنی:نه تو انتقام گرفتی اونم قلبت تورو پودر کرد یادته تو دوماه از اتاقت بیرون نمی یومد هیچی نمی خوردی دو پاره استخون بودی بعد ده کیلو کم کردی دیگه چیزی ازت نموند که.
یور:اخه من بد شکوندم.کوک حق داشت من لج کرده بودم باهاش.
جنی:بیا یه ذره گریه کن خالی شی برام تعریف کن مردم از فضولی.
بعد گریه هام براش تعریف کردم و به خواب نازم رسیدم.
فردا:
امروز دیر تر رفتم شرکت منشی خانم اقای کیم تهیونگ تو اتاقتون منتظرتونن.
یور:باشه العان می رم
رفتم تو اتاق نشسته بود جلو میز مهمان.منم نشستم رو صندلی .
یور:سلام اقای تهیوگ خوب هستین؟
کیم تهیونگ:ممنونم من یه عرض کوچیک داشتم..
یور :بفرمایین
یهو تلفنم زنگ زد
بله....
اقای جئون اومدن.
بگو منتظر باشه مهمون دارم
تهیونگ:نه نه من میرم.
یور:اخه..
تهیونگ:نه مشکلی نیست
در که باز شد کوک پشت در بود.ترسیدم با هم درکیر شن ولی خوشختانه با چار تا چشقوره هم راضیش شدن اقا.
جئون:خب سلام می خوتستم روند کاری رو ببینم .
یور:حتما بفرمایین
کوک:ممنون بریم
می دونستم دهنش وا می مونه همه ی دستگاهای پیشرفته رو داریم .
از ززان کوک:
خیلی دستکاهای پیشرفته ای داشتند خیلی پیشرفته.سرمایه گذاری رواین شرکت برام دو تا سود داره سود شرکتم سود عشقیم.
از زبان یور:
بعدم کوک گفت سریع باید بره حایی قرار داره.
شب هم که داشتیم بر می کشتیم جنی عین کاو اومد تو اتاقم.
یور:هوشه جنی گاوه
جنی:هوی یور خره .خبر اوردم خبر راجب جئون حالا بهم کفتم هوشه جنی گاوه نمی گم.
یور:گوه خوردم غلط کردم بگووووو
جنی:طلاق گرفته.اقای جئون طلاق گرفته این یعنی دلش بد افتاده بهت.
یور:به من چه بیوفته.من که دوسش ندارم.داشته باشسمم نمی بخشمش
جنی :پس دوسش داری فقط.....
یور:خفهه شو نخیر
(پارت بعد هم طولانبه هم باحال)
۳۷.۴k
۲۵ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.