𝓶𝔂 𝓬𝓻𝓪𝔃𝔂 𝓿𝓪𝓶𝓹𝓲𝓻𝓮 🥀 🧛‍♀️

اینم برا یه معذرت خواهی کوچولو
لایک یادت نره خوشملم



( فردا صبح )
ات ویو :
از خواب نازم با زنگ رو مخ گوشیم بیدار شدم
ساعت رو نگاه کردم ۵:۳۰ بود
پاشدم یه دوش ۱۰ مینی گرفتم و یه آرایش ملایمی کردم
لباس محل کارم رو پوشیدم و کیفم رو برداشتم
داخل کیفم یه تینت ، موبایل ، ایر پاد ، شارژر گوشیم و سوییچ ماشین
رو گذاشتم
سوار ماشینم شدم و به سمت بیمارستان حرکت کردم
من همیشه جزو اولین نفراتی بودم که به بیمارستان میومد
رفتم داخل و تو اتاقم نشستم
یه قهوه واسه خودم ریختم
تق تق « صدا در »
ات : بله ؟
پرستار : میتونم بیام داخل ؟
ات : بله بفرمایید
پرستار : دکتر ات همراهان آقای جونگ کوک از ساعت ۵ میخواستن ببیننتون
« بچه ها یه نکته ساعت اون موقع ۷:۳۰ بوده »
ات : چی ؟
پرستار : میگن شما گفتین امروز بیان بفرستمشون داخل
ات : اره بفرس
پرستار : چشم
پرستار رفت بعد از چند مین همراهانی آقای جئون اومدن داخل
نامجون : شما گفتین امروز میتونیم ایشون رو ببینیم
ات : بله به هوش اومدن میتونین ببینیشون
ات : همراهم بیاین





برگشتممممم هولااااا
برا پارت بعد
لایک : ۸ تا
کامنت : ۵ تا « هرچی به جز کلمه ی بعدی »
دوستون دارم
لطفا حمایت کنید
اگه نکنید اینبار میرم دیگه برنمیگردم






ولی هیچ کدومتون یاد ادمینتون نبودین ؟ 🥲💔
یعنی براتون مهم نیست من بمیرم ؟
با خودتون نگفتین این چشه ؟ کجاس ؟
من بیوفتم بمیرم براتون مهم نیست ؟
هعی ولش کن
تا پارت بعد بای ✨❤️