پارت۸
#پارت۸
_بریم پایین
بیا بریم
(فلش بک به وقتی که رفتن پایین)
÷شما دوتا داشتین بالا چیکار میکردین
×عه میا
÷چیه مگه دارم سوال میپرسم
×نپرس
_میخاستی چیکار کنیم
÷هیچی ایشش
÷ من دارم از گشنگی میمیرم
÷اشکال نداره(خنده)
_(خنده داره جر میخوره)
دخترا برین به عمه هاتون بخندین
_عه جونگکوکا من عمه ندارم
÷منم ندارم
چه جالب منم ندارم
×تازه منم ندارم
_÷×خنده دارن باهم جر میخورن
✓بچه ها بیاید شام حاضره
اومدیم اجوما
(فلش بک به بعد شام)
_حصلم سر رفت
پاشین یه بازی کنیم
÷×_اوکیه
×حالا چی بازی
جرعت... حقیقت
_منکه میام
÷منم میام
×منم میام
باشه اجوما بطری رو بیار
✓باشه پسرم
بطری رو اورد
خب (میچرخونه)
[میوفته روی تهیونگ و یوری]
×جرعت یا حقیقت
_جرعت
×جرعت داری پاشو جونگ کوک رو ببوس جلو ما از لبش
_تهیونگ هرچی میگی بگو ولی اینو نگو
×دیگه همین که هس
_هوفف باشه(پا میشه لب جونگ کوک رو میبوسه)
خب تهیونگ تو بچرخون
(صدای زنگ)
✓پسرم دوستاتن
بگو بیان داخل
علامت دوستاش! • @ #
#جونگ کوک یه وقت به ما سرنزنیا
! نگفته بودی دوست دختر داری
نه بابا هنوز سینگل به گورم
@اها خوبه
•بیخیال داداشیا ماهم بازی
بیاید
(بطری چرخید و افتاد روی میا و تهیونگ)
÷خب تهیونگم کدوم
×جرعت
÷خب چی بگم اومممم اها تا اخر بازی بغلم کن
×بیا بغلم
_ اح اح چندشارو
÷چیه مگه دوسم داره دوسش دارم
×راس میگه
ولشون کن خب بچرخونید
•من میچرخونم
باشه
(میوفته روی یوری و یکی از دوستاش)
@خب خب پرنسسم کدوم
پرنسسم اون بمیره هم من نمیزارم پرنسس تو بشه دفعه اخرت باشه ها
@باشه بابا.... کدوم
_جرعت
@جرعت خب...... بیا روی پام بشین تا اخر بازی
(بچم میخاد پاشه بزنه یارو رو پرس کنه)
_خب نمی......
@نمیشه نداریم بازیه
_خب....... با....
ببین دوستمی تا الان بهت چیزی نگفتم همین الان میری از عمارتم بیرون
! جونگکوک تخسیر خودته یه پرنسس اوردی خونت
•انقدر خشگله که من نمیتونم برم
#از خشگلی هم گذرونده باوا واسه خودش یه چیزیه
@ولی از همه بیشتر بدنش دیوونم کرده
بادیگاردا بیاید اینارو ببرید خودتون میدونید کجا
همشون باهم...... بلع ارباب
تهیونگ دست میارو بگیر ببر از اینا بعید نیست دیدم به پاهای میا زیاد نگاه میکردن
×باشه خودمم دیدم بزور جلو خودمو گرفتم (دست میارو محکم میگیره)
÷تهیونگ صبر کن پس.... پس یوری چی
یوری..... یوری امشب با من میمونه واسش دارم
_اما جونگ کوک
ساکت شو
×خدافز
خب خب خانم کوچولو تو موندی و من الان من باتو چیکار کنم صدبار بهت گفتم اون لباس فا.. کی رو عوض کن اما حرف تو کلت نمیره
_ببخشید
الان با ببخشید کاری درست میشه نه خیر باید خودت اونجوری که میخام ولی بهت نمیگم از دلم در بیاری
_اما اخه.....
اما نداره من میرم یه جا توهم لباست رو عوض کن
_باشه
هاها
_بریم پایین
بیا بریم
(فلش بک به وقتی که رفتن پایین)
÷شما دوتا داشتین بالا چیکار میکردین
×عه میا
÷چیه مگه دارم سوال میپرسم
×نپرس
_میخاستی چیکار کنیم
÷هیچی ایشش
÷ من دارم از گشنگی میمیرم
÷اشکال نداره(خنده)
_(خنده داره جر میخوره)
دخترا برین به عمه هاتون بخندین
_عه جونگکوکا من عمه ندارم
÷منم ندارم
چه جالب منم ندارم
×تازه منم ندارم
_÷×خنده دارن باهم جر میخورن
✓بچه ها بیاید شام حاضره
اومدیم اجوما
(فلش بک به بعد شام)
_حصلم سر رفت
پاشین یه بازی کنیم
÷×_اوکیه
×حالا چی بازی
جرعت... حقیقت
_منکه میام
÷منم میام
×منم میام
باشه اجوما بطری رو بیار
✓باشه پسرم
بطری رو اورد
خب (میچرخونه)
[میوفته روی تهیونگ و یوری]
×جرعت یا حقیقت
_جرعت
×جرعت داری پاشو جونگ کوک رو ببوس جلو ما از لبش
_تهیونگ هرچی میگی بگو ولی اینو نگو
×دیگه همین که هس
_هوفف باشه(پا میشه لب جونگ کوک رو میبوسه)
خب تهیونگ تو بچرخون
(صدای زنگ)
✓پسرم دوستاتن
بگو بیان داخل
علامت دوستاش! • @ #
#جونگ کوک یه وقت به ما سرنزنیا
! نگفته بودی دوست دختر داری
نه بابا هنوز سینگل به گورم
@اها خوبه
•بیخیال داداشیا ماهم بازی
بیاید
(بطری چرخید و افتاد روی میا و تهیونگ)
÷خب تهیونگم کدوم
×جرعت
÷خب چی بگم اومممم اها تا اخر بازی بغلم کن
×بیا بغلم
_ اح اح چندشارو
÷چیه مگه دوسم داره دوسش دارم
×راس میگه
ولشون کن خب بچرخونید
•من میچرخونم
باشه
(میوفته روی یوری و یکی از دوستاش)
@خب خب پرنسسم کدوم
پرنسسم اون بمیره هم من نمیزارم پرنسس تو بشه دفعه اخرت باشه ها
@باشه بابا.... کدوم
_جرعت
@جرعت خب...... بیا روی پام بشین تا اخر بازی
(بچم میخاد پاشه بزنه یارو رو پرس کنه)
_خب نمی......
@نمیشه نداریم بازیه
_خب....... با....
ببین دوستمی تا الان بهت چیزی نگفتم همین الان میری از عمارتم بیرون
! جونگکوک تخسیر خودته یه پرنسس اوردی خونت
•انقدر خشگله که من نمیتونم برم
#از خشگلی هم گذرونده باوا واسه خودش یه چیزیه
@ولی از همه بیشتر بدنش دیوونم کرده
بادیگاردا بیاید اینارو ببرید خودتون میدونید کجا
همشون باهم...... بلع ارباب
تهیونگ دست میارو بگیر ببر از اینا بعید نیست دیدم به پاهای میا زیاد نگاه میکردن
×باشه خودمم دیدم بزور جلو خودمو گرفتم (دست میارو محکم میگیره)
÷تهیونگ صبر کن پس.... پس یوری چی
یوری..... یوری امشب با من میمونه واسش دارم
_اما جونگ کوک
ساکت شو
×خدافز
خب خب خانم کوچولو تو موندی و من الان من باتو چیکار کنم صدبار بهت گفتم اون لباس فا.. کی رو عوض کن اما حرف تو کلت نمیره
_ببخشید
الان با ببخشید کاری درست میشه نه خیر باید خودت اونجوری که میخام ولی بهت نمیگم از دلم در بیاری
_اما اخه.....
اما نداره من میرم یه جا توهم لباست رو عوض کن
_باشه
هاها
۱۰.۰k
۱۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.