"Paradise in your hug"
"part 10"
هایون چشماشو گرد کرد و با تعجب پرسید
×ت...تو میدونی دلیلشو
+هوم....احتمالا این ترمشو افتاده که دوباره داره برش میداره...دوتا دلیل براش دارم....اولیش اینکه توی هیچ کدوم از کلاسای امروز نبود که شاید نشه روی این دلیل خیلی حساب کرد
×و دلیل دوم؟!!!
+دلیل دوم اینکه که موقعی که اومد تو استاد کیم میشناختتش از قبل تا حتی بهش گفت شما که باید اخلاق منو بدونید حتی به پسره گفت که بهانه هات تکراریه تازه اسمشم میدونست...بهش گفت آقای جئون!
×دلیل دوم منطقی تره
+حالا امروز شاید دوباره سر کلاس دیدیمش
×شاید
غذا مونو تموم کردیم و به جای ول گشتن رفتیم سر کلاس که دوباره مثل اوندفعه وارد کلاس نشیم
طبق معمول توی گوشی بودم و هایون سرشو گذاشته بود روی شونه م
پنج دقیقه مونده بود به شروع کلاس که دیدم همون پسره اومد توی کلاس
شونه مو تکون دادم و گفتم
+هوی هایون...پاشو...پسره اومد
هایون یهو سرشو از روی شونه م برداشت و دستشو برد بالا
+هایون چیکار میکنی؟!
دستشو برای پسره تکون داد و اشاره کرد بیاد بشینه کنار ما
+هایون من خودتم به زور تحمل میکنم حالا داری یکی دیگه رم میاری کنارمون؟!
×ا.ت انقد غر نزن...ندیدی روز اولی که اومد چقد بد ضایع شد؟!...بذار بیاد کنار ما بشینه تا احساس غریبی نکنه...هیش اومد
پسره کوله شو در آورد و نشست کنار هایون
=اوه سلام...
×سلام
هایون زد به بازوم
+س...سلام
=امممم...راستی هفته پیش وقت نشد باهام آشنا شم
هایون با لبخند گفت
×من چوی هایونم...هایون صدام کن....اینم ا.ته...پارک ا.ت
لبخند ضایعی رو به پسره زدم
=خوشبختم...منم جئون جونگکوکم...جونگکوک صدام کنین
×خوشبختم
+منم همینطور
لایک و کامنت یادت نره زیبا🫶🏻💌
هایون چشماشو گرد کرد و با تعجب پرسید
×ت...تو میدونی دلیلشو
+هوم....احتمالا این ترمشو افتاده که دوباره داره برش میداره...دوتا دلیل براش دارم....اولیش اینکه توی هیچ کدوم از کلاسای امروز نبود که شاید نشه روی این دلیل خیلی حساب کرد
×و دلیل دوم؟!!!
+دلیل دوم اینکه که موقعی که اومد تو استاد کیم میشناختتش از قبل تا حتی بهش گفت شما که باید اخلاق منو بدونید حتی به پسره گفت که بهانه هات تکراریه تازه اسمشم میدونست...بهش گفت آقای جئون!
×دلیل دوم منطقی تره
+حالا امروز شاید دوباره سر کلاس دیدیمش
×شاید
غذا مونو تموم کردیم و به جای ول گشتن رفتیم سر کلاس که دوباره مثل اوندفعه وارد کلاس نشیم
طبق معمول توی گوشی بودم و هایون سرشو گذاشته بود روی شونه م
پنج دقیقه مونده بود به شروع کلاس که دیدم همون پسره اومد توی کلاس
شونه مو تکون دادم و گفتم
+هوی هایون...پاشو...پسره اومد
هایون یهو سرشو از روی شونه م برداشت و دستشو برد بالا
+هایون چیکار میکنی؟!
دستشو برای پسره تکون داد و اشاره کرد بیاد بشینه کنار ما
+هایون من خودتم به زور تحمل میکنم حالا داری یکی دیگه رم میاری کنارمون؟!
×ا.ت انقد غر نزن...ندیدی روز اولی که اومد چقد بد ضایع شد؟!...بذار بیاد کنار ما بشینه تا احساس غریبی نکنه...هیش اومد
پسره کوله شو در آورد و نشست کنار هایون
=اوه سلام...
×سلام
هایون زد به بازوم
+س...سلام
=امممم...راستی هفته پیش وقت نشد باهام آشنا شم
هایون با لبخند گفت
×من چوی هایونم...هایون صدام کن....اینم ا.ته...پارک ا.ت
لبخند ضایعی رو به پسره زدم
=خوشبختم...منم جئون جونگکوکم...جونگکوک صدام کنین
×خوشبختم
+منم همینطور
لایک و کامنت یادت نره زیبا🫶🏻💌
۳.۱k
۱۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.