عاشقانه ها پارت 9
بعد سرپ میره میشینه کلاس که تموم میشه میرم جلو در همشون بعد یاسمین میگه
یاسمین: آسیه جونم بریم دیگه
آسیه: باشه وایسا
بعد عمر و سوسن میگن ما میریم بیرون
بعد داشتن راه میرفتن که روی نیمکت نشستن
داشتن از هم سوال می پرسیدن که عمر پرسید
عمر: خوب تا حالا حیون خونگی داشتی
سوسن:آره ی سگ داشتم ولی مرد و دیگه نخواستم حیونی داشته باشم 😢
عمر: اسمش چی بود
سوسن خندید و گفت
سوسن: نمی خندیا
عمر :باشه
سوسن: کوکوش
عمر:🤣🤣🤣🤣
سوسن: گفتی نمی خندی
عمر : باشه باشه
پارت بعدی رو بذارم
ببخشید پارتش کم بود
اصکی ممنوع
یاسمین: آسیه جونم بریم دیگه
آسیه: باشه وایسا
بعد عمر و سوسن میگن ما میریم بیرون
بعد داشتن راه میرفتن که روی نیمکت نشستن
داشتن از هم سوال می پرسیدن که عمر پرسید
عمر: خوب تا حالا حیون خونگی داشتی
سوسن:آره ی سگ داشتم ولی مرد و دیگه نخواستم حیونی داشته باشم 😢
عمر: اسمش چی بود
سوسن خندید و گفت
سوسن: نمی خندیا
عمر :باشه
سوسن: کوکوش
عمر:🤣🤣🤣🤣
سوسن: گفتی نمی خندی
عمر : باشه باشه
پارت بعدی رو بذارم
ببخشید پارتش کم بود
اصکی ممنوع
۷.۱k
۱۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.