تو درون من
تو درون من
فصل سوم
پارت اول
۱ سال گذشته بود
از اون روز نحس
کار کوک شده بود گل گرفتن و هر روز رفتن سر خاک ات
دیگه چیکار میکرد؟
بعد از اون روز.....همه نابود شده بودن
《پرسیدند....آیا او را تا حد مرگ دوست داری؟》
《گفتم.....الای قبرم ز او سخت بگویید........و》
《و ببینید که یاد او...چگونه مرا زنده میکند》
《زیرا او......قند روز های تلخ من است.....》
چیکار میتونستن بکنن
حتی بهترین دکترا هم نمیتونستن مرده رو زنده کنن
چیکار میشد کرد؟
هر روز میرفت پیش عشقش
از صبح تا شب پیشش میموند و.....با دلتنگی بر میگشت پیشش
کارش شده بود یادآوری گدشته ها
دیگه حرف نمیزد
حتی با بچه های خودش
البته جز با ات
عشق.....جز نابود کردن آدما.....کار دیگه ای نمیکنه
یه روز.....که رفته بود پیش فرشتش
دید که یه دختر....رو به روی یه سنگ قبر نشسته
انگار اونم عشقشو از دست داده بود
اهمیتی نداد
و دوباره به صحبت به ات پرداخت
فصل سوم
پارت اول
۱ سال گذشته بود
از اون روز نحس
کار کوک شده بود گل گرفتن و هر روز رفتن سر خاک ات
دیگه چیکار میکرد؟
بعد از اون روز.....همه نابود شده بودن
《پرسیدند....آیا او را تا حد مرگ دوست داری؟》
《گفتم.....الای قبرم ز او سخت بگویید........و》
《و ببینید که یاد او...چگونه مرا زنده میکند》
《زیرا او......قند روز های تلخ من است.....》
چیکار میتونستن بکنن
حتی بهترین دکترا هم نمیتونستن مرده رو زنده کنن
چیکار میشد کرد؟
هر روز میرفت پیش عشقش
از صبح تا شب پیشش میموند و.....با دلتنگی بر میگشت پیشش
کارش شده بود یادآوری گدشته ها
دیگه حرف نمیزد
حتی با بچه های خودش
البته جز با ات
عشق.....جز نابود کردن آدما.....کار دیگه ای نمیکنه
یه روز.....که رفته بود پیش فرشتش
دید که یه دختر....رو به روی یه سنگ قبر نشسته
انگار اونم عشقشو از دست داده بود
اهمیتی نداد
و دوباره به صحبت به ات پرداخت
۵.۴k
۲۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.