پارت 12 فیک جونگکوک
یهو جونگکوک اومد
کوک:چه خوشگل شدی
ا. ت:ممنون اممم... کوک
کوک:بله؟
ا. ت:میگم این برای کیه
کوک:چیه
ا. ت:اشاره به شلوار
کوک:عاااا این برای دختر عمومه دو هفته پیش اومده بودن
اینجا موندن پیش ما
ا. ت:فضولی نباشه اما برا چی اومدن اینجا (دست به کمر)
کوک:نههه... نگو که حسودیت شده
ا. ت:نه بابا منو حسودی (زر) ا. تو حسودی واقعا خندم میگیره
من تو این بیست و چهار سال حتا یه بارم حسودی نکردم
کوک:خوب اینم شد اولین بار
ا. ت:نه من نه اممم خوب اره هر دختری برای شوهر باید حسودی کنه :/(لوس شدن)
کوک:(پاره شدن) واااای خدااا تو چرا انقدر کیوتی اخه حالا اینارو ول کن بیا بریم پایین
ا. ت:اوک
(زاویه ادمین)
همون طور که کوک میرفت پایین از خنده غش میکرد چون از نظر خودش ا. ت خیلی کیوت بود اما از نظر ما بدبختااااااا و فشاریییی هااااا چندش اورههههههه 🗿
ا. ت و کوک سوار ماشین شدن رسیدن به پاساژ معروف سئول پاساژ نمی دونم چی چییی ا. تم رفت کارت جونگکوک رو به چوخ داد برگشتن بقیه خرید رو بکنن
(زاویه کوک)
کوک:خوب خوب ا. ت تو لباسارو تن بزن منم میرم دسشوری
ا. ت:اوک اوک
به ا. ت دروغ گفتم میخواستم برم طلا فروشی رفتم بیرون همینطوری داشتم میرفتم به یک جای خیلی گشنگ بر خوردم(شبیه داستان های نصف شبه استفایه😐)
رفتم تو گفتم :ببخشید سلام اقا خسته نباشید اقاعه گفت :سلام چه کمکی از دستم بر میاد گفتم :یه انگشتر سریع میخواستم گفت :بله الان چند نمونه میارم
(چند ثانیه بعد)
انگشتر هارو اورد یکی رو انتخاب کردم حساب کردم و برگشتم پیش ا. ت
(زاویه ا. ت)
کلی لباس انتخاب کردم خیلی خوشم اومد حساب کردم اما
کوک برنگشته بود کجا رفته بود رفتم دنبالش
اما هیچ جا نبود رفتم تمام دستشویی های پاساژ رو گشتم اما نبود که نبود گفتم شاید پایین باشه
رفتم پایین خیلی جای تنها و تاریکی بودش اولش ترسیدم ولی گفتم زودی برمیگردم یکم رفتم جلوتر هی میرفتم اما جونگکوک نبود خواستم برگردم برم بالا یه نفر جلومو گرفت
گفت:سلام خانم خانوما گفتم :ببخشید شما؟ گفت:بیخیال نگو که منو یادت رفته
زاویه ادمین
بچه این مرده همون مرده هست که دوباره ا. ت رو دزدید و تو چندتا پارت های بعد معلوم میشه که رئیسش کیه
گفتم:چرا باید تورو یادم باشه گفت :منو نمیشناسی همون مرده که دزدیده تورو ا. ت درحال تلاش با خود بود که ببینه کیه؟؟
همین طوری حواسش پرت بود مرد یه دستمال جلوی دهنش گذاشت و...
ادامه دارد...
بچه ها جالب نیس که ا. ت 2 باره داره چص میشه 😁😂
کوک:چه خوشگل شدی
ا. ت:ممنون اممم... کوک
کوک:بله؟
ا. ت:میگم این برای کیه
کوک:چیه
ا. ت:اشاره به شلوار
کوک:عاااا این برای دختر عمومه دو هفته پیش اومده بودن
اینجا موندن پیش ما
ا. ت:فضولی نباشه اما برا چی اومدن اینجا (دست به کمر)
کوک:نههه... نگو که حسودیت شده
ا. ت:نه بابا منو حسودی (زر) ا. تو حسودی واقعا خندم میگیره
من تو این بیست و چهار سال حتا یه بارم حسودی نکردم
کوک:خوب اینم شد اولین بار
ا. ت:نه من نه اممم خوب اره هر دختری برای شوهر باید حسودی کنه :/(لوس شدن)
کوک:(پاره شدن) واااای خدااا تو چرا انقدر کیوتی اخه حالا اینارو ول کن بیا بریم پایین
ا. ت:اوک
(زاویه ادمین)
همون طور که کوک میرفت پایین از خنده غش میکرد چون از نظر خودش ا. ت خیلی کیوت بود اما از نظر ما بدبختااااااا و فشاریییی هااااا چندش اورههههههه 🗿
ا. ت و کوک سوار ماشین شدن رسیدن به پاساژ معروف سئول پاساژ نمی دونم چی چییی ا. تم رفت کارت جونگکوک رو به چوخ داد برگشتن بقیه خرید رو بکنن
(زاویه کوک)
کوک:خوب خوب ا. ت تو لباسارو تن بزن منم میرم دسشوری
ا. ت:اوک اوک
به ا. ت دروغ گفتم میخواستم برم طلا فروشی رفتم بیرون همینطوری داشتم میرفتم به یک جای خیلی گشنگ بر خوردم(شبیه داستان های نصف شبه استفایه😐)
رفتم تو گفتم :ببخشید سلام اقا خسته نباشید اقاعه گفت :سلام چه کمکی از دستم بر میاد گفتم :یه انگشتر سریع میخواستم گفت :بله الان چند نمونه میارم
(چند ثانیه بعد)
انگشتر هارو اورد یکی رو انتخاب کردم حساب کردم و برگشتم پیش ا. ت
(زاویه ا. ت)
کلی لباس انتخاب کردم خیلی خوشم اومد حساب کردم اما
کوک برنگشته بود کجا رفته بود رفتم دنبالش
اما هیچ جا نبود رفتم تمام دستشویی های پاساژ رو گشتم اما نبود که نبود گفتم شاید پایین باشه
رفتم پایین خیلی جای تنها و تاریکی بودش اولش ترسیدم ولی گفتم زودی برمیگردم یکم رفتم جلوتر هی میرفتم اما جونگکوک نبود خواستم برگردم برم بالا یه نفر جلومو گرفت
گفت:سلام خانم خانوما گفتم :ببخشید شما؟ گفت:بیخیال نگو که منو یادت رفته
زاویه ادمین
بچه این مرده همون مرده هست که دوباره ا. ت رو دزدید و تو چندتا پارت های بعد معلوم میشه که رئیسش کیه
گفتم:چرا باید تورو یادم باشه گفت :منو نمیشناسی همون مرده که دزدیده تورو ا. ت درحال تلاش با خود بود که ببینه کیه؟؟
همین طوری حواسش پرت بود مرد یه دستمال جلوی دهنش گذاشت و...
ادامه دارد...
بچه ها جالب نیس که ا. ت 2 باره داره چص میشه 😁😂
۶.۸k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.