خب بریم سراغ فیک وانشات جیمین پارت 1
خب بریم سراغ فیک وانشات جیمین پارت 1
..............
....................
................................
ویو. ات
سلام من اتم. 23 سالمه و بوسان زندگی میکنم خانواده من خانواده ثروتمندی نیست و وضیعت مالی خوبی ندارن (بسه دیگه توضیحات بریم سراغ فیک)
.........
...............
علامت ات +
+صبح ساعت 7 از خواب پاشدم که حاضر شم برم مدرسه بلند شدم و یکم چشام رو مالیدم و رفتم سرویس و کارای لازم روکردم از سرویس اومدم بیرون موهام شونه کردم رفتم پایین (علامت مامان ات~ علامت پدر ات ٪)؛ +سلام مامان صبح بخیر ~صبحت بخیر دختر قشنگم
+مامان بابا کجاست؟
~رفته سر کار قشنگم
+باشه
~بیا صبحونه حاضر بیا بشینیم بخوریم
+چشم مامان
+نشستیم صبحونه خوردیم بعد از اینکه تموم شد به مامانم کمک کردم تا میز رو جمع کنه بعد رفتم اتاقم یکم با گوشیم ور رفتم تا بابام بیاد چون قرار بود منو با بورسیه بفرست به یه مدرسه جدید تو سئول خب خالصه داشتم فیلم نگاه میکردم که مامانم صدام زد
~دخترم بیا بابات اومد
+اخ جون با خوشحالی رفتم پیش مامانم و به بابام سلام دادم
+سلام بابا جون
٪سلام دختر قشنگم
+میگم بابا من میتونم برم سئول؟
٪بله می تونی بری فردا میری سئول
+کلی خوشحال شدم چون دلم خیلی میخواست برم سئول اخه تاحالا سئول رو ندیدم و خیلی دلم میخواست برم اونجا.........
............
..................
.
.
.
خب بچها پارت امروز تموم شد پارت بعد رو بعدن میزارم
امیدوارم خشتون بیاد حمایت کنید
..............
....................
................................
ویو. ات
سلام من اتم. 23 سالمه و بوسان زندگی میکنم خانواده من خانواده ثروتمندی نیست و وضیعت مالی خوبی ندارن (بسه دیگه توضیحات بریم سراغ فیک)
.........
...............
علامت ات +
+صبح ساعت 7 از خواب پاشدم که حاضر شم برم مدرسه بلند شدم و یکم چشام رو مالیدم و رفتم سرویس و کارای لازم روکردم از سرویس اومدم بیرون موهام شونه کردم رفتم پایین (علامت مامان ات~ علامت پدر ات ٪)؛ +سلام مامان صبح بخیر ~صبحت بخیر دختر قشنگم
+مامان بابا کجاست؟
~رفته سر کار قشنگم
+باشه
~بیا صبحونه حاضر بیا بشینیم بخوریم
+چشم مامان
+نشستیم صبحونه خوردیم بعد از اینکه تموم شد به مامانم کمک کردم تا میز رو جمع کنه بعد رفتم اتاقم یکم با گوشیم ور رفتم تا بابام بیاد چون قرار بود منو با بورسیه بفرست به یه مدرسه جدید تو سئول خب خالصه داشتم فیلم نگاه میکردم که مامانم صدام زد
~دخترم بیا بابات اومد
+اخ جون با خوشحالی رفتم پیش مامانم و به بابام سلام دادم
+سلام بابا جون
٪سلام دختر قشنگم
+میگم بابا من میتونم برم سئول؟
٪بله می تونی بری فردا میری سئول
+کلی خوشحال شدم چون دلم خیلی میخواست برم سئول اخه تاحالا سئول رو ندیدم و خیلی دلم میخواست برم اونجا.........
............
..................
.
.
.
خب بچها پارت امروز تموم شد پارت بعد رو بعدن میزارم
امیدوارم خشتون بیاد حمایت کنید
۲۰۱
۲۵ آذر ۱۴۰۳