❥𝐩𝐚𝐫𝐭/
بغلم کردم و بردم حموم بعد کلی شیطونی حموم کردیم و امدیم بیرون
حموم یکم بهترم کرده اما باز دل درد بودم
روی تخت دراز کشیدم و جیهوپ از پشت بغلم کرد و زیر دلم و ماساژ میداد
خیلی آروم شدم و نفهمیدم کی خواب رفتم
....
با دل درد از خواب بیدار شدم هنوز خیلی زود بود اما دیگه نمیتونستم بخواب توی جام یکم چرخ زدم که جیهوپ دیدم مثل یه پسر بچه کیوت خوابیده بود اما چطور وقتی من اینقدر دل دردم اون میتونه راحت بخوابه با اینکه اون مقصره
یونا:جیهوپ.. جیهوپ.. جیهوپپپپ
یکم چشماشو مالوند و خوابالو گفت
جیهوپ:یونا چه خبرته کله صبح
یونا:وقتی من نمیتونم بخوابم توهم نبايد بخوابی پاشو
جیهوپ:یاا یونا چته مگه،بیا توهم تو بغلم بخواب
یونا:نمیتونم دلم درد میکنه بلند شو
بلند شد و تو جاش نشست
با اون قیافه خوابالوش دلم میخواست قورتش بدم بلند شد و رفت از اتاق بیرون بعد چند لحظه با یه قرص و لیوان آب امد
جیهوپ:بیا یکم آرومت میکنه
ازش گرفتم و خوردمش جیهوپ خوابید و کشیدم تو بغلش بعد چند مین اثر قرص خوابم برد
....
نمیدونم چند ساعت گذشت با نور خورشید روی صورتم بیدار شدم جیهوپ نبود خونه هم خیلی ساکت بنظر میومد
از جام بلند شدم و رفتم پایین همجا ساکت بود و هیچکس خونه نبود چطور بدون اینکه به من بگن ول کردن رفتن
رفتم اتاقمون و رفتم سمت سرویس ها بعد از حموم 10دقیقه که وقت برای گرفتگی عضلاتم بود برگشتم
لباس هامو تنم کردم و یکم نم موهامو گرفتم که صدایی از پایین شندم رفتم پایین که جیهوپ و با یه عالمه خوراکی و پلاستیک های پر دیدم
جیهوپ:بلاخره بیدار شدی زیبای خفته
بوسه کوتاهی به لبم زد و رفت سمت آشپزخونه...
حموم یکم بهترم کرده اما باز دل درد بودم
روی تخت دراز کشیدم و جیهوپ از پشت بغلم کرد و زیر دلم و ماساژ میداد
خیلی آروم شدم و نفهمیدم کی خواب رفتم
....
با دل درد از خواب بیدار شدم هنوز خیلی زود بود اما دیگه نمیتونستم بخواب توی جام یکم چرخ زدم که جیهوپ دیدم مثل یه پسر بچه کیوت خوابیده بود اما چطور وقتی من اینقدر دل دردم اون میتونه راحت بخوابه با اینکه اون مقصره
یونا:جیهوپ.. جیهوپ.. جیهوپپپپ
یکم چشماشو مالوند و خوابالو گفت
جیهوپ:یونا چه خبرته کله صبح
یونا:وقتی من نمیتونم بخوابم توهم نبايد بخوابی پاشو
جیهوپ:یاا یونا چته مگه،بیا توهم تو بغلم بخواب
یونا:نمیتونم دلم درد میکنه بلند شو
بلند شد و تو جاش نشست
با اون قیافه خوابالوش دلم میخواست قورتش بدم بلند شد و رفت از اتاق بیرون بعد چند لحظه با یه قرص و لیوان آب امد
جیهوپ:بیا یکم آرومت میکنه
ازش گرفتم و خوردمش جیهوپ خوابید و کشیدم تو بغلش بعد چند مین اثر قرص خوابم برد
....
نمیدونم چند ساعت گذشت با نور خورشید روی صورتم بیدار شدم جیهوپ نبود خونه هم خیلی ساکت بنظر میومد
از جام بلند شدم و رفتم پایین همجا ساکت بود و هیچکس خونه نبود چطور بدون اینکه به من بگن ول کردن رفتن
رفتم اتاقمون و رفتم سمت سرویس ها بعد از حموم 10دقیقه که وقت برای گرفتگی عضلاتم بود برگشتم
لباس هامو تنم کردم و یکم نم موهامو گرفتم که صدایی از پایین شندم رفتم پایین که جیهوپ و با یه عالمه خوراکی و پلاستیک های پر دیدم
جیهوپ:بلاخره بیدار شدی زیبای خفته
بوسه کوتاهی به لبم زد و رفت سمت آشپزخونه...
۱۹۷.۳k
۰۸ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.