به وقت عاشقی
پارت نمیدونم چند
#رمان #رمانتیک
چادرمو ول کردم و درجاتم معلوم شد
ــ یا خدا
ــ چیه تو که پلیس میخواستی بیا خودم پلیسم آقا غوله
سوار ماشینش شد و جیم زد منم زدم زیر خنده شایانم میخندید ، بخند خنده خوبه
فعلا نی گفتم و رفتم سوار ماشین شدم و رفتم خونه همزمان با هم رسیدیم
ماششینو خاموش کردم. خواستم پیاده شم یهو عق زدم
شایان ــ چیزی شدع
ــ نه نه هنو هیچی نخوردم یکم گشنمه
شایان ــ آها خب خدافس
ــ خدافس ـ
رفتم تو خونه
ــ آخه الان وقتش بود بچه
رفتم تو آشپز خونه در قابلمه روباز کردم
ــ آخ قبلا اینکه بره شیراز برام غذا درست کره مامان خوشگلم
رفتم تو اتاقم و لباسمو عوض کردم
دوباره رفتم سر قابلمه اما حال تهو گرفتم و دویدم تو دستشویی
ــ هعی مازیار خدا ازت نگزره
شایان
رفتم خونه نمیدونم این روزا چرا همش دلم میخواد جلو روم باشه
رو کاناپه دراز کشیدم
دلم الان آهنگ میخواست. از آهنگای آرمین زارعی
دوباره نصفه شب خیره به در و دیوار
دوباره فکرت نگه داشته منو بیدار
بازم به خاطر اون تو فکرم... کسی که زندگیمو تو یه لجن فرو برد
می دونم تو هم دلت تنگ شده
می دونم دلت الان منو میخواد
دوست دارم دستم تو دستت باشه
همیشه رو گوشیم عکست باشه
اون وقتایی که کدر و کسلی یه شوخی کنم بات اخمت واشه
هعی بگو کی مثل منه که گیر بده بهت هی یه سره
بتونه خیره شه ساعت ها بهت بدونه اینکه پلک بزنه
آره فقط دلم میخواد نگاش کنم... دلم میخواد همیشه چشمامو تو چشماش قفل کنم... اما این تصویر آرمیتا نیست که تو ذهنم شکل گرفته... اون چشما چشمای ارمیتا نیست
کی گفته که حریف منه که میجنگم هی واست یه سره
وقتی نیستی مثل همه آدم چطوری ازت دل بکنه
دلم تنگه واست تو آره شدیدا
مثل تو آره ندیدم
الان کجایی دقیقا
مگه چیزی شده آره جدیدا
منو تو نداره تو آره یعنی من
نمیشه پیدا کنیم دوباره شبیه هم
دلشو ندارم نبینمت یه روز
فقط دست توعه شماره جدیدم
آرمین زارعی ــ شماره جدیدم
اشکمو پاک کردم . آرمیتا هم با خودش بد کرده بود هم با من .
رفتم تو آشپز خونه دلم ضعف می رفت
در یخچالو باز کردم اما هیجی توش نبود
ناخوداگاه یاد آرام افتادم . چطور یه هفته ای جاشو تو دلم باز کرده بود؟
#رمان #رمانتیک
چادرمو ول کردم و درجاتم معلوم شد
ــ یا خدا
ــ چیه تو که پلیس میخواستی بیا خودم پلیسم آقا غوله
سوار ماشینش شد و جیم زد منم زدم زیر خنده شایانم میخندید ، بخند خنده خوبه
فعلا نی گفتم و رفتم سوار ماشین شدم و رفتم خونه همزمان با هم رسیدیم
ماششینو خاموش کردم. خواستم پیاده شم یهو عق زدم
شایان ــ چیزی شدع
ــ نه نه هنو هیچی نخوردم یکم گشنمه
شایان ــ آها خب خدافس
ــ خدافس ـ
رفتم تو خونه
ــ آخه الان وقتش بود بچه
رفتم تو آشپز خونه در قابلمه روباز کردم
ــ آخ قبلا اینکه بره شیراز برام غذا درست کره مامان خوشگلم
رفتم تو اتاقم و لباسمو عوض کردم
دوباره رفتم سر قابلمه اما حال تهو گرفتم و دویدم تو دستشویی
ــ هعی مازیار خدا ازت نگزره
شایان
رفتم خونه نمیدونم این روزا چرا همش دلم میخواد جلو روم باشه
رو کاناپه دراز کشیدم
دلم الان آهنگ میخواست. از آهنگای آرمین زارعی
دوباره نصفه شب خیره به در و دیوار
دوباره فکرت نگه داشته منو بیدار
بازم به خاطر اون تو فکرم... کسی که زندگیمو تو یه لجن فرو برد
می دونم تو هم دلت تنگ شده
می دونم دلت الان منو میخواد
دوست دارم دستم تو دستت باشه
همیشه رو گوشیم عکست باشه
اون وقتایی که کدر و کسلی یه شوخی کنم بات اخمت واشه
هعی بگو کی مثل منه که گیر بده بهت هی یه سره
بتونه خیره شه ساعت ها بهت بدونه اینکه پلک بزنه
آره فقط دلم میخواد نگاش کنم... دلم میخواد همیشه چشمامو تو چشماش قفل کنم... اما این تصویر آرمیتا نیست که تو ذهنم شکل گرفته... اون چشما چشمای ارمیتا نیست
کی گفته که حریف منه که میجنگم هی واست یه سره
وقتی نیستی مثل همه آدم چطوری ازت دل بکنه
دلم تنگه واست تو آره شدیدا
مثل تو آره ندیدم
الان کجایی دقیقا
مگه چیزی شده آره جدیدا
منو تو نداره تو آره یعنی من
نمیشه پیدا کنیم دوباره شبیه هم
دلشو ندارم نبینمت یه روز
فقط دست توعه شماره جدیدم
آرمین زارعی ــ شماره جدیدم
اشکمو پاک کردم . آرمیتا هم با خودش بد کرده بود هم با من .
رفتم تو آشپز خونه دلم ضعف می رفت
در یخچالو باز کردم اما هیجی توش نبود
ناخوداگاه یاد آرام افتادم . چطور یه هفته ای جاشو تو دلم باز کرده بود؟
۱.۳k
۲۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.