۱۳
پارت ۱۳
ات : چی ؟
جیمین : عا هیچی منظورم به عنوان یه دوست بود که الانم ازت خیلی متنفرم ( داره دروغ میگه؛)
ات : اها بهتر
جیمین : هوففف
ات : داری یه چیزی رو پنهان میکنی ؟
جیمین : ن . نع
ات : باشه کسی آب میخوره
جیکی : چییی ؟
ات : آب... آب معدنی ! ( خنده )
نامی : نه مرسی
ات : پس وایسین الان میام
ات ویو :
رفتم تو فروشگاه جلوی یخچال بودم وقتی برگشتم برم که حساب کنم آقای جونگ هو رو جلوم دیدم که بهم خیره شده !
ات : عا سلام ( تعظیم )
÷ سلام بیبی
ات : بله ؟؟
÷ وقتی با یه نفر راب....طه داشته باشم فرداش بهش میگم بیبی
ات : شما با من ؟؟؟؟ ( تعجب )
ات ویو :
همون صحنه ها دوباره اومد جلوی چشمام
ات : آقای جونگ هو !!!
÷ جانم ( نزدیک صورتش شد )
ات : شما به من تجا....وز کردین ....
÷ خب ؟
ات : میتونم خیلی راحت ازتون شکایت کنم
÷ شکایت کن
شوگا ویو :.
داشتم تو گوشیم میچرخیدم که جیمین صدام کرد گفت
جیمین : هی رئیس داره به ات چی میگه ؟؟؟ چرا اینقدر نزدیک صورتشه
جین : گفتم که این یه مرگشه
شوگا ویو :
خون جلو چشمامو گرفت در ماشینو باز کردم دییدم سمت فروشگاه
÷ اوه سلام شوگا !
شوگا : اینجا چیکار میکنین
÷ منم انسانم
ته : تا الان که شما انسان بودنو رد کردی !
÷ عاه ببخشید ولی چرا برای اینکه به ات .....
ات : هی بسه دیگه نیازی نیست به گفتن نیست
بریم
جیهوپ : با ات چیکار کردی ؟؟ اونشب کار تو بود ؟؟
÷ تو همه چی خوبی ...خیلی باهوشی
جیکی : کار توعه عوضی بوددد؟؟؟؟
ات ویو :
دیدم داره دعوا میشه دست جونگ هو روکشیدم اوردمش کنار خودم ازون ور هلش دادم رفتم بالا سرش
ات : خیلی لا....شی ای تو خودت زن داری بدبخت
من هیچی فکر زن و بچت باش که الان دارن چیکا میکنن
نامی : معلومه دارن چیکار میکنن دارن هرز....گی این و اونور میکنن که شوهرش اینطوریه
ات : بسه دیگه همتون خفه شین
من برای ایشون دارم آرت شکایت میکنم حبس چند ساله داره میفهمی !!
÷ تو که نمیتونی از دستم در بری !! ( کمر ات رو گرفت چسبوند به خودش )
فاش بک به اعضای استری :.
فیلیکس ویو :
هیوجین همچیو بهم گفت و بقیه هم گفتن که هیوجین عاشقه اته درسته من لیاقت ات رو ندارم ( شما لیاقت همچیو داری)
گفتم بریم دنبالش تو راه بودیم دیدیم تو یه فروشگاه دعواست دیدم اون اته با اعضا رفتم دیدم رئیسشون ات رو چسبونده به خودش
رفتم یه مشت کبوندم تو صورت کیر...😅...یش
۲۰ لایک
۲۰۰ کام
ات : چی ؟
جیمین : عا هیچی منظورم به عنوان یه دوست بود که الانم ازت خیلی متنفرم ( داره دروغ میگه؛)
ات : اها بهتر
جیمین : هوففف
ات : داری یه چیزی رو پنهان میکنی ؟
جیمین : ن . نع
ات : باشه کسی آب میخوره
جیکی : چییی ؟
ات : آب... آب معدنی ! ( خنده )
نامی : نه مرسی
ات : پس وایسین الان میام
ات ویو :
رفتم تو فروشگاه جلوی یخچال بودم وقتی برگشتم برم که حساب کنم آقای جونگ هو رو جلوم دیدم که بهم خیره شده !
ات : عا سلام ( تعظیم )
÷ سلام بیبی
ات : بله ؟؟
÷ وقتی با یه نفر راب....طه داشته باشم فرداش بهش میگم بیبی
ات : شما با من ؟؟؟؟ ( تعجب )
ات ویو :
همون صحنه ها دوباره اومد جلوی چشمام
ات : آقای جونگ هو !!!
÷ جانم ( نزدیک صورتش شد )
ات : شما به من تجا....وز کردین ....
÷ خب ؟
ات : میتونم خیلی راحت ازتون شکایت کنم
÷ شکایت کن
شوگا ویو :.
داشتم تو گوشیم میچرخیدم که جیمین صدام کرد گفت
جیمین : هی رئیس داره به ات چی میگه ؟؟؟ چرا اینقدر نزدیک صورتشه
جین : گفتم که این یه مرگشه
شوگا ویو :
خون جلو چشمامو گرفت در ماشینو باز کردم دییدم سمت فروشگاه
÷ اوه سلام شوگا !
شوگا : اینجا چیکار میکنین
÷ منم انسانم
ته : تا الان که شما انسان بودنو رد کردی !
÷ عاه ببخشید ولی چرا برای اینکه به ات .....
ات : هی بسه دیگه نیازی نیست به گفتن نیست
بریم
جیهوپ : با ات چیکار کردی ؟؟ اونشب کار تو بود ؟؟
÷ تو همه چی خوبی ...خیلی باهوشی
جیکی : کار توعه عوضی بوددد؟؟؟؟
ات ویو :
دیدم داره دعوا میشه دست جونگ هو روکشیدم اوردمش کنار خودم ازون ور هلش دادم رفتم بالا سرش
ات : خیلی لا....شی ای تو خودت زن داری بدبخت
من هیچی فکر زن و بچت باش که الان دارن چیکا میکنن
نامی : معلومه دارن چیکار میکنن دارن هرز....گی این و اونور میکنن که شوهرش اینطوریه
ات : بسه دیگه همتون خفه شین
من برای ایشون دارم آرت شکایت میکنم حبس چند ساله داره میفهمی !!
÷ تو که نمیتونی از دستم در بری !! ( کمر ات رو گرفت چسبوند به خودش )
فاش بک به اعضای استری :.
فیلیکس ویو :
هیوجین همچیو بهم گفت و بقیه هم گفتن که هیوجین عاشقه اته درسته من لیاقت ات رو ندارم ( شما لیاقت همچیو داری)
گفتم بریم دنبالش تو راه بودیم دیدیم تو یه فروشگاه دعواست دیدم اون اته با اعضا رفتم دیدم رئیسشون ات رو چسبونده به خودش
رفتم یه مشت کبوندم تو صورت کیر...😅...یش
۲۰ لایک
۲۰۰ کام
۱۷.۵k
۲۸ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.