وقتی استادت بود...۱
×اتت اتت...
+هاا چیه!
×شنیدی میگن یه استاد جدید برای فیزیک اومده؟
+به من چه خب؟
×درد خیلی بی ذوقیی!
میگن ۲۶ سالشه فقط!
+اوو...خب...خوشگله؟
×نمیدونم....میگن جذابه!
+حالا فردا میبینیمش دیگه!
×اره...
+اوه من برم ....اقای جیمین اومدن....
×دردد!من ازش خوشم نمیاد!
+جون عمت!
×برو بمیر!
.......فردا ۷ صبح........
(ویو لویا)
چشمامو باز کردم و دیدم هوا زیاد از حد روشنه!
اووههه...دیر شددد!
زود ارایشمو کردم و راه افتادم با ماشین به سمت مدرسه!
اههه این ترافیک لعنتی!
ایشششش...
(بوقق)
+برو دیگههه!
....نیم ساعت بعد....
در و باز کردم و با یه مرد جذاب و به نظر بد اخلاق روبرو شدم که نگاه سردی داشت.....
+سلام....
_تایم؟
+معذرت میخوام....
_هه....برو بشین!
چه نگاه سرد و پدسگگی داشت!
جذابه....این همونیه که نیا میگفتت؟؟؟
ارهههه اونههه!
شتت!
رفتم نشستم سر جام....
داشت درس میپرسید....
_لونا پارک؟
درد و لونا!
+بلع استاد!
_پای تخته!
+ب...بله....
یه مسئله خیلی سخت نوشته بود....
اوهه این همونیه که مشکل داشتم!
بلد نبودم و سعی کردم بهش بگم....
+ا..استاد....من نمیتونم اینو حل کنم!
هیچی نگفت و این پوزخنداش میرفت رو مخم.....
_برو بشین.....
اخیش راحت شدم!
عوضی!
کلاس تموم شد و رفتم حیاط....
+هاا چیه!
×شنیدی میگن یه استاد جدید برای فیزیک اومده؟
+به من چه خب؟
×درد خیلی بی ذوقیی!
میگن ۲۶ سالشه فقط!
+اوو...خب...خوشگله؟
×نمیدونم....میگن جذابه!
+حالا فردا میبینیمش دیگه!
×اره...
+اوه من برم ....اقای جیمین اومدن....
×دردد!من ازش خوشم نمیاد!
+جون عمت!
×برو بمیر!
.......فردا ۷ صبح........
(ویو لویا)
چشمامو باز کردم و دیدم هوا زیاد از حد روشنه!
اووههه...دیر شددد!
زود ارایشمو کردم و راه افتادم با ماشین به سمت مدرسه!
اههه این ترافیک لعنتی!
ایشششش...
(بوقق)
+برو دیگههه!
....نیم ساعت بعد....
در و باز کردم و با یه مرد جذاب و به نظر بد اخلاق روبرو شدم که نگاه سردی داشت.....
+سلام....
_تایم؟
+معذرت میخوام....
_هه....برو بشین!
چه نگاه سرد و پدسگگی داشت!
جذابه....این همونیه که نیا میگفتت؟؟؟
ارهههه اونههه!
شتت!
رفتم نشستم سر جام....
داشت درس میپرسید....
_لونا پارک؟
درد و لونا!
+بلع استاد!
_پای تخته!
+ب...بله....
یه مسئله خیلی سخت نوشته بود....
اوهه این همونیه که مشکل داشتم!
بلد نبودم و سعی کردم بهش بگم....
+ا..استاد....من نمیتونم اینو حل کنم!
هیچی نگفت و این پوزخنداش میرفت رو مخم.....
_برو بشین.....
اخیش راحت شدم!
عوضی!
کلاس تموم شد و رفتم حیاط....
۳۳.۷k
۱۱ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.