دختر من
p:13
سولا : واقعا متاسفم....
سوهو : فقط برو توی اتاقت.
سولا ویو : رفتم توی اتاق و از پنجره ی اتاق داشتم بیرون و نگاه میکردم. واقعا دلم براشون تنگ شده امیدوارم بتونن پیدام کنن( با بغض)
پرش زمانی به 2 ماه بعد
شوگا : الان دو ماه میشه فرشته کوچولو مونو ندیدیم واقعا دلم براش تنگ شده
جونگ کوک : امیدوارم بهش اسیبی نزده باشه( بغض)
تهیونگ : بیاید برای اینبار بهتر نقشه بریزیم و سولا رو نجات بدیم
جیمین : ما تاحالا چند بار نقشه ریختیم و همش با شکست مواجه شدیم؟
تهیونگ : ولی اینبار بهتر نقشه میریزیم من مطمعنم اینبارو میتونیم نجاتش بدیم....
( نقشه ریختن چطوری سولا رو نجات بدن)
سولا : هی من گشنمه یه چی بده بخورم
سوهو : بیا اینو بخور. خوبون امروز، روز اخر زندگیته بهت سخت نمیگیرم...
سولا : یعنی.. چی( شک و تعجب )
سوهو : یعنی دیگه قرار نیست جنابعالی زنده بمونن فهمیدی؟ یا بازم بگم؟ گفتم که من با ازار رسوندن به تو انتقاممو از پدرت میگیرم...
سولا : ( از ترس حرفی نمیزد ) ...
سوهو : وقتی خوردی زود سوار ماشین شو فهمیدی( یکم داد)
سولا : ب... اشه
سوهو ویو : اقای جئون جونگ کوک، امروز فرشتتو از دست میدی.
سولا : من خوردم. جایی میخواستیم بریم؟
سوهو : زود سوار ماشین شو
سولا ویو : سوار ماشین شدم و با اون دیونه به جایی که گفت رفتیم.
سوهو ویو : بردمش توی یه کارگاه متروکه و روی یه صندلی نشوندمش و سفت بستمش.
سولا : ( بغض) واقعا کاش میشد برای اخرین بار خانوادمو ببینم.
سوهو : تفنگو پر کردم و سمتش گرفتم . خوب دختر جون توی این دوماه شانس اوردی هیچ کاری بهت نداشتم .... ولی قراره انتقاممو بگیرم
جیمین : ولش کن( داد)
سوهو: ( تعجب) ت.. تو اینجا چیکار میکنی؟!؟
جیمین : ایندفعه تونستم پیداتون کنم.
سوهو : ( سولا رو سمت خودش کشید و تفنگو گذاشت روی سرش ) اگه یه قدم جلو بیای تیر و خالی میکنم توی سرش...
شرایط
لایک : 23
کامنت : 23
همکارم 👇👇
https://wisgoon.com/meilka22
سولا : واقعا متاسفم....
سوهو : فقط برو توی اتاقت.
سولا ویو : رفتم توی اتاق و از پنجره ی اتاق داشتم بیرون و نگاه میکردم. واقعا دلم براشون تنگ شده امیدوارم بتونن پیدام کنن( با بغض)
پرش زمانی به 2 ماه بعد
شوگا : الان دو ماه میشه فرشته کوچولو مونو ندیدیم واقعا دلم براش تنگ شده
جونگ کوک : امیدوارم بهش اسیبی نزده باشه( بغض)
تهیونگ : بیاید برای اینبار بهتر نقشه بریزیم و سولا رو نجات بدیم
جیمین : ما تاحالا چند بار نقشه ریختیم و همش با شکست مواجه شدیم؟
تهیونگ : ولی اینبار بهتر نقشه میریزیم من مطمعنم اینبارو میتونیم نجاتش بدیم....
( نقشه ریختن چطوری سولا رو نجات بدن)
سولا : هی من گشنمه یه چی بده بخورم
سوهو : بیا اینو بخور. خوبون امروز، روز اخر زندگیته بهت سخت نمیگیرم...
سولا : یعنی.. چی( شک و تعجب )
سوهو : یعنی دیگه قرار نیست جنابعالی زنده بمونن فهمیدی؟ یا بازم بگم؟ گفتم که من با ازار رسوندن به تو انتقاممو از پدرت میگیرم...
سولا : ( از ترس حرفی نمیزد ) ...
سوهو : وقتی خوردی زود سوار ماشین شو فهمیدی( یکم داد)
سولا : ب... اشه
سوهو ویو : اقای جئون جونگ کوک، امروز فرشتتو از دست میدی.
سولا : من خوردم. جایی میخواستیم بریم؟
سوهو : زود سوار ماشین شو
سولا ویو : سوار ماشین شدم و با اون دیونه به جایی که گفت رفتیم.
سوهو ویو : بردمش توی یه کارگاه متروکه و روی یه صندلی نشوندمش و سفت بستمش.
سولا : ( بغض) واقعا کاش میشد برای اخرین بار خانوادمو ببینم.
سوهو : تفنگو پر کردم و سمتش گرفتم . خوب دختر جون توی این دوماه شانس اوردی هیچ کاری بهت نداشتم .... ولی قراره انتقاممو بگیرم
جیمین : ولش کن( داد)
سوهو: ( تعجب) ت.. تو اینجا چیکار میکنی؟!؟
جیمین : ایندفعه تونستم پیداتون کنم.
سوهو : ( سولا رو سمت خودش کشید و تفنگو گذاشت روی سرش ) اگه یه قدم جلو بیای تیر و خالی میکنم توی سرش...
شرایط
لایک : 23
کامنت : 23
همکارم 👇👇
https://wisgoon.com/meilka22
۱۴.۱k
۱۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.