🖇 𝚗𝚊𝚞𝚐𝚑𝚝𝚢 𝚖𝚊𝚗𝚊𝚐𝚎𝚛 🖇
🖇 𝚗𝚊𝚞𝚐𝚑𝚝𝚢 𝚖𝚊𝚗𝚊𝚐𝚎𝚛 🖇
🖇𝚙𝚊𝚛𝚝𝟽🖇
ات: به سمت آسانسور رفتم و واردش شدم. خوشبختانه هیچکس داخلش نبود. دکمه طبقه ۵ رو زدم و منتظر موندم تا آسانسور برسه
.
.
.
.
.
رسید*
رفتم سمت دری که روش نوشته شده بود "BTS"
دم در وایسادم و یه نفس عمیق کشیدم. که حرف اون دختره یادم اومد: به ددیام نزدیک بشی کاری میکنم که اخراجت کنن.... فهمیدی یا نه هرزه؟
ات: نه نباید بهشون نزدیک بشم.هوف
ات: در زدن*
نامجون: بلههههه؟
ات: حالا چی بگم(آروم) امم کیم ات هستم(کمی بلند)
نامجون: درو باز میکنه*
نامجون: سلام خانم کیم (لبخند)
ات: سسلام (خجالت)
اعضا: سلامممممم (گرم)
ات: سلام(استرسسس زیاااد)
جین: خب ات برنامه چیه؟
ات: برگه هارو چک میکنه*
ات: برگه هارو که چک کردم فهمیدم کنسرت هفته بعد نیست!! ۲ روز دیگهاس!!!!!
ات: ای وای ریدم (بلند) ببخشید من باید برم.
از اتاق خارج میشه*
جیمین: مگه چیکار کرد؟
نامجون: ما هم نمیدونیم.
ات: بدو بدو به سمت آسانسور رفتم ولی دیر رسیدم و رفت پایین.
ات: اه لع*نتی.
سریع به سمت پله ها رفتم و ازش رفتم پایین ولی وسط راه بدجوری خوردم زمین و پام زخم شد خییییلیی درد میکرد. باز با اون حال پا شدم و بقیه راه رو رفتم را تا رسیدم به طبقه ۴.
در زدم و وارد اتاق شدم
دختره: چته چرا هی میای اینجا؟
ات: ببخشید یه اشتباهی شده کنسرت هفته بعد نیست.
دختره: یعنی چی؟ عین ادم بگو بفهمیم.
ات: دارم میگم کنسرت هفته بعد نیست، ۲ روز دیگهاس
دختره: بلند میشه* محکم میزنه تو گوش ات*
دختره: هر*زه مادر جن*ده اینبارو میبخشم ولی دفعه بعدی در کار نیست.(داد)
ات: بغض*
ات: بله فهمیدم(با صدایی که از ته چاه میاد)
دختره: گمشو بیرون
ات: میره بیرون*
_____________________
لایک و کامنت یادتون نره🖇🌚🖤
🖇𝚙𝚊𝚛𝚝𝟽🖇
ات: به سمت آسانسور رفتم و واردش شدم. خوشبختانه هیچکس داخلش نبود. دکمه طبقه ۵ رو زدم و منتظر موندم تا آسانسور برسه
.
.
.
.
.
رسید*
رفتم سمت دری که روش نوشته شده بود "BTS"
دم در وایسادم و یه نفس عمیق کشیدم. که حرف اون دختره یادم اومد: به ددیام نزدیک بشی کاری میکنم که اخراجت کنن.... فهمیدی یا نه هرزه؟
ات: نه نباید بهشون نزدیک بشم.هوف
ات: در زدن*
نامجون: بلههههه؟
ات: حالا چی بگم(آروم) امم کیم ات هستم(کمی بلند)
نامجون: درو باز میکنه*
نامجون: سلام خانم کیم (لبخند)
ات: سسلام (خجالت)
اعضا: سلامممممم (گرم)
ات: سلام(استرسسس زیاااد)
جین: خب ات برنامه چیه؟
ات: برگه هارو چک میکنه*
ات: برگه هارو که چک کردم فهمیدم کنسرت هفته بعد نیست!! ۲ روز دیگهاس!!!!!
ات: ای وای ریدم (بلند) ببخشید من باید برم.
از اتاق خارج میشه*
جیمین: مگه چیکار کرد؟
نامجون: ما هم نمیدونیم.
ات: بدو بدو به سمت آسانسور رفتم ولی دیر رسیدم و رفت پایین.
ات: اه لع*نتی.
سریع به سمت پله ها رفتم و ازش رفتم پایین ولی وسط راه بدجوری خوردم زمین و پام زخم شد خییییلیی درد میکرد. باز با اون حال پا شدم و بقیه راه رو رفتم را تا رسیدم به طبقه ۴.
در زدم و وارد اتاق شدم
دختره: چته چرا هی میای اینجا؟
ات: ببخشید یه اشتباهی شده کنسرت هفته بعد نیست.
دختره: یعنی چی؟ عین ادم بگو بفهمیم.
ات: دارم میگم کنسرت هفته بعد نیست، ۲ روز دیگهاس
دختره: بلند میشه* محکم میزنه تو گوش ات*
دختره: هر*زه مادر جن*ده اینبارو میبخشم ولی دفعه بعدی در کار نیست.(داد)
ات: بغض*
ات: بله فهمیدم(با صدایی که از ته چاه میاد)
دختره: گمشو بیرون
ات: میره بیرون*
_____________________
لایک و کامنت یادتون نره🖇🌚🖤
۴.۱k
۲۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.