ویو ات
ویو ات
حالا وقتش بود با کوک بریم دیدن چانگی
ات: کوک اماده ای
کوک: اره بریم
وقتی رسیدیم چانگ مین با دیدن کوک صورتش توهم رفت انگار خوشحال نبود کوک دستشو دور کمرم گذاشتو باهم رفتیم نشستیم
چانگ مین: سلام ات و شما
کوک: من جئون جونگ کوک هستم
چانگ مین: خوش بختم
کوک: همچنین
ویو چانگ نین
عوضی خودم میکشمت نمیزارم ات رو اذیت کنی
ات: خوب دیگه بسه من میرم دستشویی شما هم باهم صحبت کنین
ویو من
ات رفت دستشویی کوک و چانگ مینم شروع کردن به بحث کردن
چانگ مین: نمیزارم ات رو اذیت کنی
کوک: من اذیتش نمیکنم
چانگ مین : واضحه
کوک: اصن به تو چه دوست دختر خودم
چانگ مین : اون تو رو دوست نداره
کوک : اره تو راست میگی
با امدن ات دیگه ساکت شدن
غذاشونو خوردن و برگشتن خونشون
کوک: ات تو چانگ مینو دوست داری
ات: چی نه
کوک: باشه
روشو بر میگردونه
ات: کوک بس کن
ات میره رو شکم کوک میشینه و بغلش میکنه
ات: ببخشید راجب بهت نگفتم میشه منو ببخشی
کوک: باشه کوچولو ولی فقط اینبارو میبخشم
ات: باشه
تموم شد میدونم کوتاه بود ولی قول میدم جبران کنم 💜🦋
૮₍ ˃ ⤙ ˂ ₎ა.
./づᡕᠵ᠊ᡃ່࡚ࠢ࠘ ⸝່ࠡࠣ᠊߯᠆ࠣ࠘ᡁࠣ࠘᠊᠊ࠢ࠘~~~~♡
خیلی دوستون دارم 🗿💜
حالا وقتش بود با کوک بریم دیدن چانگی
ات: کوک اماده ای
کوک: اره بریم
وقتی رسیدیم چانگ مین با دیدن کوک صورتش توهم رفت انگار خوشحال نبود کوک دستشو دور کمرم گذاشتو باهم رفتیم نشستیم
چانگ مین: سلام ات و شما
کوک: من جئون جونگ کوک هستم
چانگ مین: خوش بختم
کوک: همچنین
ویو چانگ نین
عوضی خودم میکشمت نمیزارم ات رو اذیت کنی
ات: خوب دیگه بسه من میرم دستشویی شما هم باهم صحبت کنین
ویو من
ات رفت دستشویی کوک و چانگ مینم شروع کردن به بحث کردن
چانگ مین: نمیزارم ات رو اذیت کنی
کوک: من اذیتش نمیکنم
چانگ مین : واضحه
کوک: اصن به تو چه دوست دختر خودم
چانگ مین : اون تو رو دوست نداره
کوک : اره تو راست میگی
با امدن ات دیگه ساکت شدن
غذاشونو خوردن و برگشتن خونشون
کوک: ات تو چانگ مینو دوست داری
ات: چی نه
کوک: باشه
روشو بر میگردونه
ات: کوک بس کن
ات میره رو شکم کوک میشینه و بغلش میکنه
ات: ببخشید راجب بهت نگفتم میشه منو ببخشی
کوک: باشه کوچولو ولی فقط اینبارو میبخشم
ات: باشه
تموم شد میدونم کوتاه بود ولی قول میدم جبران کنم 💜🦋
૮₍ ˃ ⤙ ˂ ₎ა.
./づᡕᠵ᠊ᡃ່࡚ࠢ࠘ ⸝່ࠡࠣ᠊߯᠆ࠣ࠘ᡁࠣ࠘᠊᠊ࠢ࠘~~~~♡
خیلی دوستون دارم 🗿💜
۱۱.۸k
۱۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.