رمان عشق ادامه دارد پارت ۲
رسیدیم خونه و با اعضا هم اتاقی شدم
فردا باید میرفتیم ران بی تی اس
اونجا سوال کردن که کراشتون کیه
جین : خب راستش من عضو هشتم یعنی ات هست
همینطور چشمام بزرگ شده بود
شوگا : من هم ات
بعد همه ی اعضا گفتن که کراشمون ات هست نوبت به ات رسید
ات : خب راستش من از وقتی که آرمی بودم همشون رو دوست داشتم و همشون کراشمن
اعضا لبخند زدن بعد که تموم شد تو راه رفتن به خونه
ات. : بچه ها واقعا من کراشتون هستم ؟؟
کوک : خب آره
جین : باور نمیکنی ورلد واید هندسام تورو دوست داشته باشه
ات : اممم حس میکنم دارم خواب میبینم
جیمین زد تو شونم و گفت نه خواب نمیبینی
فردا باید میرفتیم ران بی تی اس
اونجا سوال کردن که کراشتون کیه
جین : خب راستش من عضو هشتم یعنی ات هست
همینطور چشمام بزرگ شده بود
شوگا : من هم ات
بعد همه ی اعضا گفتن که کراشمون ات هست نوبت به ات رسید
ات : خب راستش من از وقتی که آرمی بودم همشون رو دوست داشتم و همشون کراشمن
اعضا لبخند زدن بعد که تموم شد تو راه رفتن به خونه
ات. : بچه ها واقعا من کراشتون هستم ؟؟
کوک : خب آره
جین : باور نمیکنی ورلد واید هندسام تورو دوست داشته باشه
ات : اممم حس میکنم دارم خواب میبینم
جیمین زد تو شونم و گفت نه خواب نمیبینی
۶.۸k
۰۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.