فیک از جیمین:)
Part 2
داشتی پیرهنتو عوض میکردی که در یهو باز شد جیمین بود تو اون وضع تو رو دید بعد ا/ت جیغ کشید برو بیروووووون
بعد جیمین درو بست رفت بیرون بد بخت داشت هنوز فک میکردم ک یهو در باز شد برگشت سمت ا/ت
ا/ت: شرمنده جیمین یعنی پارک جیمین من داشتم لباس عوض میکردم تو اتاقم ببخشید داد کشیدم
جیمین: ببخشید منم یهویی درو باز کردم یهو دیدیم تو پیرهن عوض میکنی
ا/ت: این قضیه رو ب کسی نگو ممنون پارک جیمین
جیمین: بگو جیمین راحت باش خیالتم راحت ب کسی نمی گم
بعد شکم ا/ت غاروغور کرد
جیمین : نگات کرد گفت گشنته!
ا/ت: اره
جیمین: خب بیا باهم بریم یجا غذا بخوریم منم نخوردم
ا/ت: باش بریم
رفتن رستوران مخصوص اعضا بود
جیمین: خب چ سفارش میدی؟..
ا/ت: هر چ تو سفارش بدی
جیمین: ام باش مرغ سو خاری و نودل
بعد غذاها رسید و خوردن رفتن طبقه ی بالا ک تهیونگ دید شما دو تا رو
تهیونگ: نکنه من عمو شم جیمین
جیمین: حرف دهنتو بفهم تهیونگ
ا/ت: یااااااا تهیونگ اونجور نی ما غذا میخوردیم
تهیونگ: باش غلط کردم راستی باید فردا برمیم باغی چیزی راند جدید برای ارمی ها بزاریم
جیمین: باش
ا/ت: پ تهیونگ وسایل اینا رو من وسایل اماده کنم
تهیونگ : اوک
ا/ت: جیمینا بابت ناهار ممنونم
جیمین: خواهش ا/ت😉
بعد ا/ت رفت وسایل مربوط به گریم اینا هست رو برداشت و اماده کرد واس فردا خوابیدن
فردا
صبح رئیس : خب اماده این؟ ا/ت کجاست
تهیونگ : الان میاد بمونید
بعد ا/ت با سرعت رسید نفس نفس میزد
ا/ت: س هوف سلام من اماده ام ببخشید دیر کردم
رئیس: تکرار نشه
خو حرکت میکنیم
بعد ا/ت رفت پارک ماشین تهیونگ شد رفتن
ورسیدن و بعد...
داشتی پیرهنتو عوض میکردی که در یهو باز شد جیمین بود تو اون وضع تو رو دید بعد ا/ت جیغ کشید برو بیروووووون
بعد جیمین درو بست رفت بیرون بد بخت داشت هنوز فک میکردم ک یهو در باز شد برگشت سمت ا/ت
ا/ت: شرمنده جیمین یعنی پارک جیمین من داشتم لباس عوض میکردم تو اتاقم ببخشید داد کشیدم
جیمین: ببخشید منم یهویی درو باز کردم یهو دیدیم تو پیرهن عوض میکنی
ا/ت: این قضیه رو ب کسی نگو ممنون پارک جیمین
جیمین: بگو جیمین راحت باش خیالتم راحت ب کسی نمی گم
بعد شکم ا/ت غاروغور کرد
جیمین : نگات کرد گفت گشنته!
ا/ت: اره
جیمین: خب بیا باهم بریم یجا غذا بخوریم منم نخوردم
ا/ت: باش بریم
رفتن رستوران مخصوص اعضا بود
جیمین: خب چ سفارش میدی؟..
ا/ت: هر چ تو سفارش بدی
جیمین: ام باش مرغ سو خاری و نودل
بعد غذاها رسید و خوردن رفتن طبقه ی بالا ک تهیونگ دید شما دو تا رو
تهیونگ: نکنه من عمو شم جیمین
جیمین: حرف دهنتو بفهم تهیونگ
ا/ت: یااااااا تهیونگ اونجور نی ما غذا میخوردیم
تهیونگ: باش غلط کردم راستی باید فردا برمیم باغی چیزی راند جدید برای ارمی ها بزاریم
جیمین: باش
ا/ت: پ تهیونگ وسایل اینا رو من وسایل اماده کنم
تهیونگ : اوک
ا/ت: جیمینا بابت ناهار ممنونم
جیمین: خواهش ا/ت😉
بعد ا/ت رفت وسایل مربوط به گریم اینا هست رو برداشت و اماده کرد واس فردا خوابیدن
فردا
صبح رئیس : خب اماده این؟ ا/ت کجاست
تهیونگ : الان میاد بمونید
بعد ا/ت با سرعت رسید نفس نفس میزد
ا/ت: س هوف سلام من اماده ام ببخشید دیر کردم
رئیس: تکرار نشه
خو حرکت میکنیم
بعد ا/ت رفت پارک ماشین تهیونگ شد رفتن
ورسیدن و بعد...
۳۶۲.۹k
۳۰ خرداد ۱۴۰۱