My wild mafia ادامه پارت 22
هانگ. اتت دخترم منم پدرت
ات. با دادو بغض گفتم خفهههه شووو من دختر نیستم تو ی قاتلیی برا همین میگفتی ک ما ادم معروفیم اره چون ادمارو میکشتی ارهه من پدری مثل تو ندارم پدر من روانی نبود کجای بودییی ها روزای گریم کجا بودی من چند سال بی پدر بودم چقدر گریه کردم فقط بغلتو میخواستم کجا بودییی پس بهم نگووو دخترم چون من تورو پدر حساب نمیکنممم هق
هانگ. اوخییی دختر ساده من بجای اینکه طرف منو بگیرییی طرف اون احمقووو میگیرییی
ات. اوننن احمق نیستتت شوهرمممههه اون کسیه ک بجای توعه قاتل روز عروسی تو باید دستمو میگرفتی میبردیم داخل سالن اون دسته منو گرفت ن تووو تو روز مریضیمم اون مراقبم بودد نه تووو هق مادر حق داشت ترکمون کنه
هانگ. اهه ات واقعا انقدر ساده ای ک باور کردی مادرت ترکت کرده اون فهمید شغل من چیه میخواست تورم با خودش ببره ک من کارشو تموم کردم
باورم نمیشد هق اون هق مادرمو کشته بود این همه سال من از مادرم متنفر بودم ولی اون بی گناه بوده
ات. تو واقعا ی روانی ی روانییی
هانگ. تو انقدرر ساده ایی ک باور کردی اصلا اون احمقو چرا ب عنوان همراه زندگیت انتخاب کردی اره من روانیم من وقتی بچه بود تو غذاش ریختم مریض بشه بمیره من زخمیش کردم تا بمیره همه درداش کار من بود چون میخواستم از طریق اون پدرشو تهدید کنم ک اون انقدر ساده بود ک همه حرف منو باور میکرد سرنوشت اونم مثل پدرشه باید بمیرهه
ات. اگه سرنوشت اون اینه پس منم میخوام مثل اونا باشم بیا منو بکشش اول
هانگ. اه اه دختر ساده نگران نباش اول تورو میکشم بعد اونو هیچکدومتون لیاقت ندارید زندگی کنید مخصوصا اون پسر مثل پدرش سادو احمقه لیاقت هیچیوووو ندارههههه
ات با حرفش حرصم در اومد ماشرو کشیدم شلیک کردم اشکام سرازیر شد رفتم طرفش ب قلبش خورده بود گریه کردم گفتم ات. تو انقدر ادم بدی بودی خییلیی بد میگفتی من مثل تو میشم اما اشتباه کردی من با تو خیلی فرق دارم حداقل تونستم بعد سال ها برای بار اخر کنارت باشم هق
جیمین
هانگو تهدید میکردم ک شلیک کنه ات اومد جلوم تفنگشو گرفت طرف هانگ خواستم جلوشو بگیرم ک گفت دخالت نکنم و پسم زد تمام مدت داشتم نگاهش میکردم با گریه ب هانگ شلیک کرد رفتم طرفش بغلش کردم
جیمین. هعیی بیب ناراحت نباش تو انتقام تمام ادمایی ک کشته بودو گرفتی
ات. من بخاطر اون ناراحت نیستم هق بخاطر این ناراحتم ک هق تمام مدت فکر میکردم مادرم هق گناه کاره هق
جیمین. همچی درست میشه اروم باش سرشو بوسیدم ک تلفنم زنگ خورد کوک. جیمین سریع از اونحا خارج بشید عمارت قبل ما بمب گذاری شده مثل اینکه یکی قصد کشتن هانگو داشته نیم ساعت وقت دارید باشه ای گفتم با ات خارج شدیم سوار ماشین شدیم حرکت کردیم ک عمارتی ک توش جشن بود ترکید همه ب ات افتخار میکردن
چند روز بعد ات
با بچه ها تونستیم قبر مادرمو پیدا کنیم
ات. هق مامانی هق یادته بچه بودم برام داستان میخوندی هق یادته میگفتی خوشبخت میشم هق من بچه بودم چیزی نمیفهمیدم هق من انتقامتو گرفتم هق حالا خوب بخواب باشه همیشه شاد باش هق مامانی جونم منو ببخش ک تورو مقصر میدونستم هق ببخشید دوست دارم گلل گذاشتم رفتم سمت جیمین بغلش کردم راه افتادیم سمت عمارت تو این مدت اعضا همیشه هواسشون بهم بود میگفتن میخندیدن رسیدیم در عمارتو باز کردم رفتیم تو ک همه جیغو دستو هورا زدن بخاطر انتقام گرفتن برام جشن گرفته بودن
جیمین. ات همه این خوشحالیه ب خاطر توعه بهت افتخار میکنم بیب عاشقتمم
ات. هق جیمیناااا منم دوست دارممم هق
رفتم نزدیکش همو بوسیدیم ک دستوجیغو هورا زدن همه
اون شب بهترین شب بود کلیی مست کرده بویدم اهنگ گذاشتم با اعضا و جیمین و دخترا میرقصیدیم
میگفتیم میخندیدیم ب سلامتی من میخوردیم هعییی
مامانی امیدوارم خوشحال باشی تو هم. پدر درسته ادم بدی بودی ولی امیدوارم تو هم تو اون دنیا ب کارات فکر کنی و بفهمی کارات اشتباه بوده خلاصه اون شب تا صبح جشن گرفتیم خیلی خوش گذشت ب همه بعد اون ماجرا اولین شبی بود ک خوشحال بودم
امیدوارم دوست داشته باشید. پارت بعدم فردا میذارم بوس بوس 🥰🥰💋💋💋
ات. با دادو بغض گفتم خفهههه شووو من دختر نیستم تو ی قاتلیی برا همین میگفتی ک ما ادم معروفیم اره چون ادمارو میکشتی ارهه من پدری مثل تو ندارم پدر من روانی نبود کجای بودییی ها روزای گریم کجا بودی من چند سال بی پدر بودم چقدر گریه کردم فقط بغلتو میخواستم کجا بودییی پس بهم نگووو دخترم چون من تورو پدر حساب نمیکنممم هق
هانگ. اوخییی دختر ساده من بجای اینکه طرف منو بگیرییی طرف اون احمقووو میگیرییی
ات. اوننن احمق نیستتت شوهرمممههه اون کسیه ک بجای توعه قاتل روز عروسی تو باید دستمو میگرفتی میبردیم داخل سالن اون دسته منو گرفت ن تووو تو روز مریضیمم اون مراقبم بودد نه تووو هق مادر حق داشت ترکمون کنه
هانگ. اهه ات واقعا انقدر ساده ای ک باور کردی مادرت ترکت کرده اون فهمید شغل من چیه میخواست تورم با خودش ببره ک من کارشو تموم کردم
باورم نمیشد هق اون هق مادرمو کشته بود این همه سال من از مادرم متنفر بودم ولی اون بی گناه بوده
ات. تو واقعا ی روانی ی روانییی
هانگ. تو انقدرر ساده ایی ک باور کردی اصلا اون احمقو چرا ب عنوان همراه زندگیت انتخاب کردی اره من روانیم من وقتی بچه بود تو غذاش ریختم مریض بشه بمیره من زخمیش کردم تا بمیره همه درداش کار من بود چون میخواستم از طریق اون پدرشو تهدید کنم ک اون انقدر ساده بود ک همه حرف منو باور میکرد سرنوشت اونم مثل پدرشه باید بمیرهه
ات. اگه سرنوشت اون اینه پس منم میخوام مثل اونا باشم بیا منو بکشش اول
هانگ. اه اه دختر ساده نگران نباش اول تورو میکشم بعد اونو هیچکدومتون لیاقت ندارید زندگی کنید مخصوصا اون پسر مثل پدرش سادو احمقه لیاقت هیچیوووو ندارههههه
ات با حرفش حرصم در اومد ماشرو کشیدم شلیک کردم اشکام سرازیر شد رفتم طرفش ب قلبش خورده بود گریه کردم گفتم ات. تو انقدر ادم بدی بودی خییلیی بد میگفتی من مثل تو میشم اما اشتباه کردی من با تو خیلی فرق دارم حداقل تونستم بعد سال ها برای بار اخر کنارت باشم هق
جیمین
هانگو تهدید میکردم ک شلیک کنه ات اومد جلوم تفنگشو گرفت طرف هانگ خواستم جلوشو بگیرم ک گفت دخالت نکنم و پسم زد تمام مدت داشتم نگاهش میکردم با گریه ب هانگ شلیک کرد رفتم طرفش بغلش کردم
جیمین. هعیی بیب ناراحت نباش تو انتقام تمام ادمایی ک کشته بودو گرفتی
ات. من بخاطر اون ناراحت نیستم هق بخاطر این ناراحتم ک هق تمام مدت فکر میکردم مادرم هق گناه کاره هق
جیمین. همچی درست میشه اروم باش سرشو بوسیدم ک تلفنم زنگ خورد کوک. جیمین سریع از اونحا خارج بشید عمارت قبل ما بمب گذاری شده مثل اینکه یکی قصد کشتن هانگو داشته نیم ساعت وقت دارید باشه ای گفتم با ات خارج شدیم سوار ماشین شدیم حرکت کردیم ک عمارتی ک توش جشن بود ترکید همه ب ات افتخار میکردن
چند روز بعد ات
با بچه ها تونستیم قبر مادرمو پیدا کنیم
ات. هق مامانی هق یادته بچه بودم برام داستان میخوندی هق یادته میگفتی خوشبخت میشم هق من بچه بودم چیزی نمیفهمیدم هق من انتقامتو گرفتم هق حالا خوب بخواب باشه همیشه شاد باش هق مامانی جونم منو ببخش ک تورو مقصر میدونستم هق ببخشید دوست دارم گلل گذاشتم رفتم سمت جیمین بغلش کردم راه افتادیم سمت عمارت تو این مدت اعضا همیشه هواسشون بهم بود میگفتن میخندیدن رسیدیم در عمارتو باز کردم رفتیم تو ک همه جیغو دستو هورا زدن بخاطر انتقام گرفتن برام جشن گرفته بودن
جیمین. ات همه این خوشحالیه ب خاطر توعه بهت افتخار میکنم بیب عاشقتمم
ات. هق جیمیناااا منم دوست دارممم هق
رفتم نزدیکش همو بوسیدیم ک دستوجیغو هورا زدن همه
اون شب بهترین شب بود کلیی مست کرده بویدم اهنگ گذاشتم با اعضا و جیمین و دخترا میرقصیدیم
میگفتیم میخندیدیم ب سلامتی من میخوردیم هعییی
مامانی امیدوارم خوشحال باشی تو هم. پدر درسته ادم بدی بودی ولی امیدوارم تو هم تو اون دنیا ب کارات فکر کنی و بفهمی کارات اشتباه بوده خلاصه اون شب تا صبح جشن گرفتیم خیلی خوش گذشت ب همه بعد اون ماجرا اولین شبی بود ک خوشحال بودم
امیدوارم دوست داشته باشید. پارت بعدم فردا میذارم بوس بوس 🥰🥰💋💋💋
۷۳.۸k
۱۹ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.