پارت 36
بعد رفتنش پشت در نشستمو. اشکام چکیدن. کی گفته مرد گریه نمی کنه. مردهاهم. دل دارن. ندارن
توی اتاقم که رفتم. یاد اون شب لعنتی افتادم. چقدر سخته. عشقتو. تو بغل یکی دیگه ببینی 🥺
لباسام رو برداشتم و دوش آب. یخی گرفتم.
از حموم که. بیرون آمدم. رفتم سمت گوشیم. و به عکسی که یواشکی ازش گرفته بودم خیره شدم. آخ که چقدر دلم می خواست توی بغلم. بگیرمش. و ببوسمش. ولی
اون یه هرزه اس. ولی اون نگاه معصوم یه چیز دیگه می گه.
کاشک می دونستم اون شب چه اتفاقی افتاده بود.
نقشه های زیادی داشتم برا نیکا. باید تاوان بده
حساب اون پسر لعنتی رو هم می رسم.
با. همین افکار خوابیدم.
صبح. با بی حوصلگی
توی اتاقم که رفتم. یاد اون شب لعنتی افتادم. چقدر سخته. عشقتو. تو بغل یکی دیگه ببینی 🥺
لباسام رو برداشتم و دوش آب. یخی گرفتم.
از حموم که. بیرون آمدم. رفتم سمت گوشیم. و به عکسی که یواشکی ازش گرفته بودم خیره شدم. آخ که چقدر دلم می خواست توی بغلم. بگیرمش. و ببوسمش. ولی
اون یه هرزه اس. ولی اون نگاه معصوم یه چیز دیگه می گه.
کاشک می دونستم اون شب چه اتفاقی افتاده بود.
نقشه های زیادی داشتم برا نیکا. باید تاوان بده
حساب اون پسر لعنتی رو هم می رسم.
با. همین افکار خوابیدم.
صبح. با بی حوصلگی
۳.۷k
۰۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.