عشق ممنوع پارت۵
عشق ممنوع پارت۵
جیمین ویو
فکر کرده بره امریکا ولش میکنم الان خودمم آمریکا هستم فقط باید یجا گیرش بیارم
ات:مامان عشقم من میرم بیرون خرید کنم
ته:عزیزم تنها نرو
ات:کسی به من کاری نداره من چند ساله تو این محله زندگی میکنم
ته:باشه خب برو
ویو ات
داشتم راه میرفتم که یکیو دیدم که منو گرفت و دنبال خودش کشوندو بعد چند لحظه ایستاد
جیمین:خب بلاخره گیرت انداختم
ته:مامانی بنظرت ات دیر نکرده
مامان ات:نه اون همیشه دیر میرسید
ته:ام ب باشه
ات:از جون من چی میخوای چرا منو گرفتی ولم کن (داد)
جیمین:من دوست تهیونگ هستم این دفعه ولت میکنم ولی به تهیونگ بگو که باید تمام پولش را به من بده
ات:باشه فقط ولم کن
(جیمین ولش میکنه و ات تا خونه میدوید تا بلاخره رسید)
ته:خوبی عزیزم چرا دیر اومدی پس خریدات کو؟
ات:بعدا برات میگم
مامان ات:بچه ها بیایین شام بخورید
ات و ته: باشه مامانی الان میآییم
ته:خیلی خب بریم ولی بعدا برام بگو
ویو ات
شام خوردیم رفتیم تو تخت خواب نمیدانستم چجوریرباید به ته قضیه را بگم
ته:خوب تعریف کن
ات:باشه خب جیمین که هست همون دوستت
ته:ا اره (شک)
ات:خب اون منو...
😊لطفا حمایت🥰
جیمین ویو
فکر کرده بره امریکا ولش میکنم الان خودمم آمریکا هستم فقط باید یجا گیرش بیارم
ات:مامان عشقم من میرم بیرون خرید کنم
ته:عزیزم تنها نرو
ات:کسی به من کاری نداره من چند ساله تو این محله زندگی میکنم
ته:باشه خب برو
ویو ات
داشتم راه میرفتم که یکیو دیدم که منو گرفت و دنبال خودش کشوندو بعد چند لحظه ایستاد
جیمین:خب بلاخره گیرت انداختم
ته:مامانی بنظرت ات دیر نکرده
مامان ات:نه اون همیشه دیر میرسید
ته:ام ب باشه
ات:از جون من چی میخوای چرا منو گرفتی ولم کن (داد)
جیمین:من دوست تهیونگ هستم این دفعه ولت میکنم ولی به تهیونگ بگو که باید تمام پولش را به من بده
ات:باشه فقط ولم کن
(جیمین ولش میکنه و ات تا خونه میدوید تا بلاخره رسید)
ته:خوبی عزیزم چرا دیر اومدی پس خریدات کو؟
ات:بعدا برات میگم
مامان ات:بچه ها بیایین شام بخورید
ات و ته: باشه مامانی الان میآییم
ته:خیلی خب بریم ولی بعدا برام بگو
ویو ات
شام خوردیم رفتیم تو تخت خواب نمیدانستم چجوریرباید به ته قضیه را بگم
ته:خوب تعریف کن
ات:باشه خب جیمین که هست همون دوستت
ته:ا اره (شک)
ات:خب اون منو...
😊لطفا حمایت🥰
۱۸۶
۰۵ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.