ازدواج اجباری مافیا
ادامه فلش بک جیمین
خیلی عذاب وجدان داشتم و همش فکر هانا ذهنمو دیگر کرده بود که تصمیم گرفتم برم بهش سر بزنم
فلش بک هانا بدنم خیلی درد میکرد همه جا پرخون بود دستمو به هزاران بدبختی باز کردم و رفتم بیرون خیلی با اعتیاد رفتم سمت اتاقم و ولو شدم رو تخت
فلش بک جیمین
رفتم سمت اتاق شکنجه که دیدم همه جا پر خونه
خون هارو دنبال کردم و رسیدم به اتاق هانا دیدم همه جاش خونیه و میخواد بره حموم
فلش بک هانا
خیلی بدنم درد میکرد با خودم گفتم بزار برم حموم شاید درست شدم لباسم رو در اوردم و فقد لباس زیر و سوتین تنم بود اینقدر بدم در د میکرد و بدم خونی بود اصلا بدنم معلوم نبود که دیدم جیمین وارد اتاق شد اینقدر ترسیده بودم که دستمو گرفتم رو صورت و نشستم و اون داد بلندی زد سرم و گفت دفعه دیگه کار اشتباهی انجام بدی تنبیهت ازاین بدتره که سوهو اومد تو
فلش بک جیمین
خیلی عذاب وجدان داشتم و همش فکر هانا ذهنمو دیگر کرده بود که تصمیم گرفتم برم بهش سر بزنم
فلش بک هانا بدنم خیلی درد میکرد همه جا پرخون بود دستمو به هزاران بدبختی باز کردم و رفتم بیرون خیلی با اعتیاد رفتم سمت اتاقم و ولو شدم رو تخت
فلش بک جیمین
رفتم سمت اتاق شکنجه که دیدم همه جا پر خونه
خون هارو دنبال کردم و رسیدم به اتاق هانا دیدم همه جاش خونیه و میخواد بره حموم
فلش بک هانا
خیلی بدنم درد میکرد با خودم گفتم بزار برم حموم شاید درست شدم لباسم رو در اوردم و فقد لباس زیر و سوتین تنم بود اینقدر بدم در د میکرد و بدم خونی بود اصلا بدنم معلوم نبود که دیدم جیمین وارد اتاق شد اینقدر ترسیده بودم که دستمو گرفتم رو صورت و نشستم و اون داد بلندی زد سرم و گفت دفعه دیگه کار اشتباهی انجام بدی تنبیهت ازاین بدتره که سوهو اومد تو
فلش بک جیمین
۱۶.۸k
۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.