پارت ۳۲ پارت اخر
راوی:(میره همرو بغل می کنه و سلام میکنه و بعدش کیک هم خوردن و رفتن خونه و حالا بریم سراغ خونه):
_اِم میگم ا/ت یه چی بهت بگم قبول می کنی؟
+چی؟
_خب ببین شب عروسیمون که تو گفتیم از اون کارا نکنیم چون خجالت میکشیدی دیگه امشب و قبول کن دیگه
+وا شبه تولدم؟
_مشکلش چیه تازه خیلی هم خاص میشه
+جونگکوک میترسم بابا
_عشفم خودتو بسپار به من حواسم بهت هست
+اگه قول بدی اروم باشه اوکی هستم
_(یه دفعه بلندت میکنه میبرت اتاق)خب پس شروع می کنیم..(لباساتو در میاره و نگاه بدنت میکنه و آب دهنشو قورت میده)
_از کجا شروع کنم
+هر جا تو دوست داری ولی فقط امشبا
_بقیه شبها رو خودم جور می کنم
و شروع می کنه به بوسیدنت و ........
(خب دوستان برید دیگه قصه مون تموم شد اینا هم بعد چند سال دو قلو به دنبا میارن)
مرسی که تا اینجا همراهم بودین😘😘😘😘❤
_اِم میگم ا/ت یه چی بهت بگم قبول می کنی؟
+چی؟
_خب ببین شب عروسیمون که تو گفتیم از اون کارا نکنیم چون خجالت میکشیدی دیگه امشب و قبول کن دیگه
+وا شبه تولدم؟
_مشکلش چیه تازه خیلی هم خاص میشه
+جونگکوک میترسم بابا
_عشفم خودتو بسپار به من حواسم بهت هست
+اگه قول بدی اروم باشه اوکی هستم
_(یه دفعه بلندت میکنه میبرت اتاق)خب پس شروع می کنیم..(لباساتو در میاره و نگاه بدنت میکنه و آب دهنشو قورت میده)
_از کجا شروع کنم
+هر جا تو دوست داری ولی فقط امشبا
_بقیه شبها رو خودم جور می کنم
و شروع می کنه به بوسیدنت و ........
(خب دوستان برید دیگه قصه مون تموم شد اینا هم بعد چند سال دو قلو به دنبا میارن)
مرسی که تا اینجا همراهم بودین😘😘😘😘❤
۲۷.۹k
۰۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.