خنده
دیشب پلیس جلوی ماشینم رو گرفت. به پلیس خیلی جدی گفتم: میدونی من کیم؟
گفت کی هستی؟
گفتم: یعنی واقعا، یعنی واقعا نمیدونی؟
رنگش زرد شد، گفت: نه کی هستی مگه؟
گفتم: من یه پرنده م، آرزو دارم، تو یارم باشی...!
جریمم نکرد! اشک تو چشاش جمع شد و با بغض گفت: قرصات رو سر وقت بخور 😂😂
گفت کی هستی؟
گفتم: یعنی واقعا، یعنی واقعا نمیدونی؟
رنگش زرد شد، گفت: نه کی هستی مگه؟
گفتم: من یه پرنده م، آرزو دارم، تو یارم باشی...!
جریمم نکرد! اشک تو چشاش جمع شد و با بغض گفت: قرصات رو سر وقت بخور 😂😂
۵۵۹
۲۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.