معجزه عشق پارت یک
یه توضیح کوتاه درمورد رمان:
رمان الهام گرفته از انیمه جاسوس و خانواده هست
و اینجا لوید جاسوس نیست و یور هم قاتل نیست و به طور رسمی ازدواج کردن
آنیا: قدرته ذهن خوانی سن ۱۶
دامیان: هم قدرت محو شدن سن ۱۷
..............................................................
موقعیت: صبح ساعت ۷
لوید: آنیا بیدار شو دیرت میشه
آنیا با قیافه ی خواب آلودو خسته: هعیی بازم ماه مهر
یور:مطمئنم با دیدن دوستات خوشحال میشی
ساعت ۷:۳٠داخل مدرسه
از نظر آنیا:
بکی با خوشحالی سمتم اومد
گفت: سلام آنیا تعطیلات چطور بود
آنیا: سلام ، خوب
و بکی شروع کرد درباره ی فیلم عاشقانه ای که دیروز دیده بود صحبت کرد
زنگ اول ریاضی داشتیم معلم صدام زد که سوالو حل کنم
با خنده ای و چشمایی ریز شده به بکی نگاه کردم
آنیا: هه آنیا دیشب این سوالو تمرین کرده
و رفتم حلش کردم
بعد از اینکه نشستم روی میز
بکی: آفرین آنیا
زنگ تفریح خورد و بکی داشت حرف میزد که یه لحظه نگاهم رفت به سمت دامیان
داخل ذهنم: مغرور
بکی با تعجب: چرا بهش نگاه میکنی آنیا
آنیا:هیچی همینطوری
بکی داخل ذهنش: من که میدونم ازش خوشت میاد
آنیا بعد از اینکه ذهنشو خوند با تعجب: هههاااااا
بکی: چیشده آنیا
آنیا: هیچی، هیچی
و زنگ خورد
.............................................
منتظر پارت بعدی باشید
رمان الهام گرفته از انیمه جاسوس و خانواده هست
و اینجا لوید جاسوس نیست و یور هم قاتل نیست و به طور رسمی ازدواج کردن
آنیا: قدرته ذهن خوانی سن ۱۶
دامیان: هم قدرت محو شدن سن ۱۷
..............................................................
موقعیت: صبح ساعت ۷
لوید: آنیا بیدار شو دیرت میشه
آنیا با قیافه ی خواب آلودو خسته: هعیی بازم ماه مهر
یور:مطمئنم با دیدن دوستات خوشحال میشی
ساعت ۷:۳٠داخل مدرسه
از نظر آنیا:
بکی با خوشحالی سمتم اومد
گفت: سلام آنیا تعطیلات چطور بود
آنیا: سلام ، خوب
و بکی شروع کرد درباره ی فیلم عاشقانه ای که دیروز دیده بود صحبت کرد
زنگ اول ریاضی داشتیم معلم صدام زد که سوالو حل کنم
با خنده ای و چشمایی ریز شده به بکی نگاه کردم
آنیا: هه آنیا دیشب این سوالو تمرین کرده
و رفتم حلش کردم
بعد از اینکه نشستم روی میز
بکی: آفرین آنیا
زنگ تفریح خورد و بکی داشت حرف میزد که یه لحظه نگاهم رفت به سمت دامیان
داخل ذهنم: مغرور
بکی با تعجب: چرا بهش نگاه میکنی آنیا
آنیا:هیچی همینطوری
بکی داخل ذهنش: من که میدونم ازش خوشت میاد
آنیا بعد از اینکه ذهنشو خوند با تعجب: هههاااااا
بکی: چیشده آنیا
آنیا: هیچی، هیچی
و زنگ خورد
.............................................
منتظر پارت بعدی باشید
۲۳۷
۲۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.