*ادامه*
لینو نگاهش رو ازم گرفت و گلاس پر از سوجو توی دستش رو سر کشید
کریس : اگر بازنده کاری رو که من میگم انجام نده ، باید بره و امشب با یه نفر بخوابه
بورام : یااا این درست نیست
کریس : خب .. بورام تو باید ..
میا : کریس نه .. فکرشم نکن
سوبین : یااا از جونِت سیر شدی؟!
کریس : خودش توی شرط بندی شرکت کرد
+انجامش میدم . بگو چی هست .
کریس : برو و هان رو ببوس .
+چی؟هان جیسونگ ؟
کریس : هوممم ، ببین خیلی بهت رحم کردم که نگفتم لی رو ببوسی .
میا : بسه کریس . زیاد شلوغش نکن
+میرم و لینو رو میبوسم
کریس : اگر بازنده کاری رو که من میگم انجام نده ، باید بره و امشب با یه نفر بخوابه
بورام : یااا این درست نیست
کریس : خب .. بورام تو باید ..
میا : کریس نه .. فکرشم نکن
سوبین : یااا از جونِت سیر شدی؟!
کریس : خودش توی شرط بندی شرکت کرد
+انجامش میدم . بگو چی هست .
کریس : برو و هان رو ببوس .
+چی؟هان جیسونگ ؟
کریس : هوممم ، ببین خیلی بهت رحم کردم که نگفتم لی رو ببوسی .
میا : بسه کریس . زیاد شلوغش نکن
+میرم و لینو رو میبوسم
۳.۳k
۳۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.