استاد⁴
استاد⁴ وارد خانه شدیم _خب فعلا دیگه چیزی یادم نمیآید +برو توی اتاق کمی استراحت کن من نمیام داخل _نه نمیشه که +بهونه نیارید چشمانتان داره از جای درمیاد _خوبم +حرفم را تکرار نمیکنم _گفتم خوبم +به زور انجامش بدم؟ _مثلا چه کار میکنید +بلندتان میکنم _نمیکنید بدون گفتن چیزی مرا بلند کرد یکی از دست هاش زیر زانوهام بود یکی رو کتفم _آی آی بزارم زمین +خیلی جیغ جیغ میکنید خانم افشار مرا روی تخت گذاشت و پتو رو روی من انداخت +یکم بخوابید _آخه +الان منم میرم بیرون کتش رو در آورد و پیراهن سفیدی که تنش بود معلوم شد بازوهاش توی اون لباس خودنمایی میکرد _باشه +خوب بخوابید _ممنون از اتاق رفت بیرون یکم خوابیدم و بلند شدم از اتاق خارج شدم _سلام سرش را برگرداند و نگاهم کرد لبخندی روی لبش نشست +موهات شاخ شده _هوم؟ توی آینه نگاه کردم و بعله خیلی هم شاخه درستش کردم _خوبه؟ +البته قرص هاش هنوز همان جای دیروز بود _قرصتان را نخوردید؟ نگاهی به قرص ها کرد +نیازی نیست حالم خوبه _باید حالتون بد باشه که بخورید؟ +بیخیال شوید _باشه میشم ولی الان نه قرص هارو گرفتم و فکش رو گرفتم میتونستم صورت متعجب اش رو ببینم +ولم کن قرص هارو گذاشتم تو دهنش و یه لیوان آب پر کردم بهش دادم _بخور +و اگه نخورم؟ _کاری میکنم که بگی کاش میخوردم معلوم بود نترسیده بود ولی بازم قرص هارو خورد _بچه +بله؟ _پسر بچه +تکرارش کن _پسر بچه یهو سمتم خیز گرفت و شروع کرد به دنبال کردنم خیلی سرعتش زیاد بود منو راحت گرفت صورتم رو به خودش برگردوند یه دستش دستامو گرفته بود یه دستش صورتمو +تکرارش کن _پسر بچه همونطور که دستام و گرفته بود منو تو اتاق برد و با یکی از لباس هاش دستامو بست +همینجا میشینی تا پشیمون شی بلافاصله دستمو انداختم دور گردنش ولی برگشت و جوری بود که انگار میخوام ببوسمش صورتش سرخ بود سرش رو کج کرد و دستامو باز کرد _پسر بچه +باهات چکار کنم؟ _کاری که بچه میکنه +اخ اخ تو منو آخر میکشی یهو دیدمش که پاهاش شل شد _چ چ چی شد خوبی کنارش ایستادم +اره خوبم خانم بزرگه _جدی میگم اگر مشکل داری بگو +خوبم خوبم _مطمعنی +خدای من متوجه چیزی شدم _چی +اینکه تمان مدت با لحن مفرد باهاتون حرف زدم _خب؟ +خیلی خودمونی حرف زدم نباید اینکارو میکردم _مشکلش چیه؟ +بیخیال شوید و از اتاق رفت بیرون دنبالش رفتم _میشه جمع نبندی مگه دوستت نیستم؟ +هستید اما ... _اگر دوستتان هستم با من راحت باشید +اگر تو دانشگاه اینطور حرف بزنید بد میشود هم برای من هم برای شما _توی دانشگاه نه اینجا +اما _بهانه نیارید؟ +لجباز _راه افتادی +بسیار خب من چای میذارم _من نمیخوام +چرا _چیزی نمیخوام +باشه چشمام بغض شد +چیزی شده کاری کردم؟ _نه نه هیچی خوبم +خوب نیستی چی شده _نمیدونم خودمم نمیدونم چرا گریه میکنم +کاری میتونم بکنم _کاری که میشه ولی تو نمیتونی +چرا؟ _چون من بغل میخوام ولی نمیشه تو بغلم کنی +تو مشکل داری یا؟ _من مشکلی ندارم اما... بی درنگ بغلم کرد محکم بغلش کردم +الان خوبی؟ _هوم سرم را نوازش کرد +چیزی شده؟ _نه استاد هیچی +کاوه _چی؟ +اسمم کاوه است _مگه منو نازنین صدا میکنی؟ +من نمیتوانم ولی تو چرا _اگر صدام کنی اینکارو میکنم +باشه _چی صدام میکنی؟ +ن ن نا نازنین _خوب خوبه +باشه۰۸:۳۲
۱.۰k
۲۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.