Comedy short story...
*یونگی یهو در اتاق تهیونگو باز میکنه*
یونگی: چیه مث زن حامله همش لم دادی یه گوشه
تهیونگ:
*یونگی سرشو تکون میده و میره بیرون*
*نیم ساعت بعد*
*دوباره درو باز میکنه*
یونگی: ناراحت شدی؟
تهیونگ: اره ناراحت شدم
یونگی: ناراحت نشو واسه بچت ضرر داره..!
تهیونگ:
.
.
╰➤ yoonvi
یونگی: چیه مث زن حامله همش لم دادی یه گوشه
تهیونگ:
*یونگی سرشو تکون میده و میره بیرون*
*نیم ساعت بعد*
*دوباره درو باز میکنه*
یونگی: ناراحت شدی؟
تهیونگ: اره ناراحت شدم
یونگی: ناراحت نشو واسه بچت ضرر داره..!
تهیونگ:
.
.
╰➤ yoonvi
۱۴.۹k
۰۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.