پارت دوم فرار 🖤⛓️
رفتم دنبالش که ببرمش تو باغ دست و پاش باز کردم دستش دوتا دستبند زدم بهش که با یه طناب به دست خودم وصل میشد دنبالم راه افتاد
_ دستشویی دارم
ا/ت : چی الان ؟
_ اره زود باش میخوای گند بزنم به اینجا
ا/ت : باشه باشه
بردمش دستشویی منتظر بودم کارش تموم شد اومد بیرون
نگاش کردم رفتیم تو باغ نشستیم همه بیمارا بهم خیره شده بودن تا نگاه اون مرد بهشون میوفتاد میترسیدن میرفتن عقب
بعد یکم راه رفتن برگشتیم تو اتاقش دستش باز کردم که چسبوندم به دیوار شروع کرد بوسیدنم میزدم به سینش
ولم کرد سریع دست پاش بستم که با نیشخند نگام میکرد در رفتم وقتی داشتم میرفتم صدای آژیر شنیدم
مأمورا: یه بیمار فرار کردهعههه
زیاد اهمیت ندادم رفتم سمت ایستگاه مترو که برم خونه شب شده بود مترو تایم خلوتش بود چون امروز یکم خرید داشتم از فروشگاه سر همین وسط راه که مترو بعدی سوار شم رفتم خرید کردم متوجه شدم یکی با کلاه هودی نشست کنارم یکم رفتم کنار که بدنم بهش نخوره خیلی خسته بودم سرم گذاشتم روی شیشه لبخند زدم
آروم زمزمه کردم خیلی خسته شدم ولی ارزشش داشت
ایستگام بعد پیاده شدم سمت خونم راه افتادم خوش به حالم بود چون خونم تقریبا نزدیک مترو بود وسط راه از رستوران مرغ سوخاری کلی غذای بیرون دیگه خریدم دستم داشت میوفتاد واسه همین گذاشتمشون رو زمین حس کردم یکی داره تعقیبم میکنه ترسیدم کیسه هارو برداشتم سریع تر راه رفتم که صدای پا هم تند تر شد رسیدم جلو خونه سریع رمز زدم برم تو در باز شد یکی هولم داد تو خونه سریع اومد تو در بسته شد
وقتی برگشتم نگا کردم به اکسم مواجه شدم که یه سادیسمی دیونه بود
ا/ت : اینجا چه غلطی میکنی
اکس: اومدم چیزی که مال منه بگیرم
ا/ت : منظورت چیه
صدای پا از پشتم اومد ی یعنی یکی یکی هم از قبل تو خونه بوده که صدای آشنا از پشتم شنیدم
_بیبی گرل این کیه ؟
اکس : تو دیگه کدوم عوضی هستی
_بهتر نیست تو جواب بدی زنم هول میدی و به زور وارد خونم میشی
اکس: چی میگی تو ا/ت ازدواج نکرده
_ یک اینکه کرده و دو چرا باید به تو بگه هوم
اکس : ا/ت تو با چه جرعتی اومد که دستش روم بلند کنه که همون مرد دستش گرفت مچ دستش شکست
_یه بار دیگه دست رو زنم بلندشه گردنت میشکنم
اکس : داد زد دستش گرفت به مرد نگا کرد از نگاه مرد ترسید سریع فرار کرد
برگشتم نگا مرد کردم
ا/ت : توی خونه من چ چ چیکار میکنی
_ جای تشکرته بیبی
ا/ت : سرخ شد ب ب بیبی صدام نکن
مرد خندید دست کشید رو سرش
_ یه مدت پیشت میمونم بیبی
ا/ت : چ چ چی
_ دوست نداری
ا/ت : خببببب
_ هوم نیشخند
مرد وسایل برد تو خونه ا/ت بهش خیره شده بود
ذهن ا/ت : اگه اگه اون واقعا شوهرم بود وایییییی اون تایپ منهههه
_ لپات قرمز شده
ا/ت : نشده نشده
رفتم تو دستشویی
_ دستشویی دارم
ا/ت : چی الان ؟
_ اره زود باش میخوای گند بزنم به اینجا
ا/ت : باشه باشه
بردمش دستشویی منتظر بودم کارش تموم شد اومد بیرون
نگاش کردم رفتیم تو باغ نشستیم همه بیمارا بهم خیره شده بودن تا نگاه اون مرد بهشون میوفتاد میترسیدن میرفتن عقب
بعد یکم راه رفتن برگشتیم تو اتاقش دستش باز کردم که چسبوندم به دیوار شروع کرد بوسیدنم میزدم به سینش
ولم کرد سریع دست پاش بستم که با نیشخند نگام میکرد در رفتم وقتی داشتم میرفتم صدای آژیر شنیدم
مأمورا: یه بیمار فرار کردهعههه
زیاد اهمیت ندادم رفتم سمت ایستگاه مترو که برم خونه شب شده بود مترو تایم خلوتش بود چون امروز یکم خرید داشتم از فروشگاه سر همین وسط راه که مترو بعدی سوار شم رفتم خرید کردم متوجه شدم یکی با کلاه هودی نشست کنارم یکم رفتم کنار که بدنم بهش نخوره خیلی خسته بودم سرم گذاشتم روی شیشه لبخند زدم
آروم زمزمه کردم خیلی خسته شدم ولی ارزشش داشت
ایستگام بعد پیاده شدم سمت خونم راه افتادم خوش به حالم بود چون خونم تقریبا نزدیک مترو بود وسط راه از رستوران مرغ سوخاری کلی غذای بیرون دیگه خریدم دستم داشت میوفتاد واسه همین گذاشتمشون رو زمین حس کردم یکی داره تعقیبم میکنه ترسیدم کیسه هارو برداشتم سریع تر راه رفتم که صدای پا هم تند تر شد رسیدم جلو خونه سریع رمز زدم برم تو در باز شد یکی هولم داد تو خونه سریع اومد تو در بسته شد
وقتی برگشتم نگا کردم به اکسم مواجه شدم که یه سادیسمی دیونه بود
ا/ت : اینجا چه غلطی میکنی
اکس: اومدم چیزی که مال منه بگیرم
ا/ت : منظورت چیه
صدای پا از پشتم اومد ی یعنی یکی یکی هم از قبل تو خونه بوده که صدای آشنا از پشتم شنیدم
_بیبی گرل این کیه ؟
اکس : تو دیگه کدوم عوضی هستی
_بهتر نیست تو جواب بدی زنم هول میدی و به زور وارد خونم میشی
اکس: چی میگی تو ا/ت ازدواج نکرده
_ یک اینکه کرده و دو چرا باید به تو بگه هوم
اکس : ا/ت تو با چه جرعتی اومد که دستش روم بلند کنه که همون مرد دستش گرفت مچ دستش شکست
_یه بار دیگه دست رو زنم بلندشه گردنت میشکنم
اکس : داد زد دستش گرفت به مرد نگا کرد از نگاه مرد ترسید سریع فرار کرد
برگشتم نگا مرد کردم
ا/ت : توی خونه من چ چ چیکار میکنی
_ جای تشکرته بیبی
ا/ت : سرخ شد ب ب بیبی صدام نکن
مرد خندید دست کشید رو سرش
_ یه مدت پیشت میمونم بیبی
ا/ت : چ چ چی
_ دوست نداری
ا/ت : خببببب
_ هوم نیشخند
مرد وسایل برد تو خونه ا/ت بهش خیره شده بود
ذهن ا/ت : اگه اگه اون واقعا شوهرم بود وایییییی اون تایپ منهههه
_ لپات قرمز شده
ا/ت : نشده نشده
رفتم تو دستشویی
۱۵.۳k
۰۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.