خدمتکار شخصی
خدمتکار شخصی
p⁹
–:افتخار میدید لیدی؟
+:یاا تو کی هستی که میخوا
_:میخواست حرف بزنه که لبام رو لباش فرود اومد لباش طعم توت فرنگی رو میداد ولی باید زود ازش جدا میشدم
جدا شدم و بهش گفتم :ی شبه دیگه .ی امشبو همراهی کن گود گرلم برآید بغلش کردم
و به سمت اتاق راهی شدم و
اسمات
(به دلایلی اسمات نمینویسم)
صبح
٫ویو ا/ت٫
صبح با دلدری زیر شکمم بیدار شدم .توی ی اتاق بودم و هیچی یادم نمیومد به اطرافم که نگاه کردم فهمیدم کجام
ولی اینجا چیکار میکنم
نه!
من این کارو نکردم مگه نه ؟اره فقط .. فقط خ.خستم بوده نرفتم هتل!اره
p⁹
–:افتخار میدید لیدی؟
+:یاا تو کی هستی که میخوا
_:میخواست حرف بزنه که لبام رو لباش فرود اومد لباش طعم توت فرنگی رو میداد ولی باید زود ازش جدا میشدم
جدا شدم و بهش گفتم :ی شبه دیگه .ی امشبو همراهی کن گود گرلم برآید بغلش کردم
و به سمت اتاق راهی شدم و
اسمات
(به دلایلی اسمات نمینویسم)
صبح
٫ویو ا/ت٫
صبح با دلدری زیر شکمم بیدار شدم .توی ی اتاق بودم و هیچی یادم نمیومد به اطرافم که نگاه کردم فهمیدم کجام
ولی اینجا چیکار میکنم
نه!
من این کارو نکردم مگه نه ؟اره فقط .. فقط خ.خستم بوده نرفتم هتل!اره
۶.۱k
۲۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.