عشق مخفی پارت ۵

یدفعه افتادم رو یکی
یونگی: من معذرت می..
اون اون وای خاک به سرم
ویو تهیونگ
داشتیم یونگی کثافت دنبال میکردیم که یهو افتاد رو اون پسره جیمین اون الان اینجا چیکار میکنه
جفتشون زل زده بودن تو چشمای هم یعنی میشه این دوتا بهم برسن
یونگی سریع از روی جیمین پاشد و از هم عذر خواهی کردن
جیمین: من باید باهاتون حرف بزنم
دوبارع ویو یونگی
دستمو گرفت و برد تو دفترم انگار دنیارو بهم دادن واقعا یه حس عجیبی دارم
رفتیم تو دفترم درو بست و خم شد
جیمین: من واقعا بابت اون شب شرمندم و معذرت میخوام
یونگی: ا.. منم.. منم متاسفم به هر حال جفتمون مست بودیم. اها راستی بشینید لطفا
جیمین: ممنون
یونگی: ام راستش میخوام تو این شرکت منشیم بشید
جیمین: بلهههه(تعجب)
یونگی: راستش منشی قبلیمو اخراج کردم تهیونگ و نامجونم نمیتونن منشیم بشن بخاطر همین گفتم
جیمین: ولی دوستام
یونگی: اوناروهم تو بخش اداری استخدام میکنیم
جیمین: امم باشه
یونگی: پس بیاید این فرمم امضا کنید و برای اون یکی قرار داد فردا ساعت چهار به این ادرس بیاید
تو یه کاغذ ادرسو نوشتمو بهش دادم
جیمین: ولی برای استخدام دوستام
یونگی: تهیونگگگگ
تهیونگ: هوششش. عه سلام
یونگی: این برگه هارو بده بده جئون جونگکوک و کیم سوکجین و بهشون بگو با حقوق بالا تو بخش اداری استخدام میشن اگر میخوان چون دوستشونم الان اینجاس
تهیونگ: خب بابا
بعد پنج مین تهیونگ اومد
تهیونگ: اونا قبول....

کردن یا نه؟ یا نههههه؟ وقتی ادمین خودش پارت میخواد😂😂😂