من ادمین جدید هستم ادمین قبلی چون حالش بد بود رفت
پارت ۳
ا/ت؛ میخوای چی کار کنیم
جیهوپ: میخوام بهت دفاع شخصی یادم بدن
ا/ت: یعد از کلی تمرین کردن تموم شده وایی خیلی واقعا بدنم درد میکن دیدم جیهوپ اومد و برم داشت جیهوپ کجا میریم
جیهوپ: اتاق ساشناینم
ا/ت: هیچی نگفتم تا رسیدم گفت برم حموم اما قدرت رفتن نداشتم
جیهوپ: ساشناینم اگه نری بدنت درد بیشتر میش ها ا/ت: آخه نمیدونم برم
جیهوپ: رفتم برش داشتم خودم بردمش حموم بعد لباسش پوشندم و گذاشتم روتخت و بدنش ماساژ دادم و دیدم خوابش برد چدن امروز عملیات داشتم میترسیدم پس یکی گذاشتم پیش
ا/ت: پاشدم دیدم جیهوپ نیست یکی دیگ هست پرسیدم که کی هست و اینجا چی کار میکن
ویو جیمین: جیهوپ امروز منو فرستاد بود که از یه دختر مراقبت کنم ولی واقعا خیلی خوشگل و دیدم پاشد و از من پرسید کی هستم خب میش اول تو اسمتو بگی تا منم بگم کی هستم
ا/ت: من ا/ت هستم
جیمین: خب خوشبختم منم اسم پارک جیمین ولی همه بهم میگن جیمین و اینکه خب جیهوپ منو فرستاد تا چند روز از شما مراقبت کنم
ا/ت: آها خب خودش کجاس
جیمین: خب اون چند روز عملیات داره
ا/ت: ساعت چند
جیمین: ساعت ۷:۳۰ هست چطور
ا/ت: همین طوری میگم تو میدونی که اینجا کتاب خونه داره یا مسابقه تیر اندازی داره یا نه
جیمین: اینجا هم کتابخونه دار هم تیر اندازی کدوم میخوای
ا/ت:تو ذهنش( خب من فکر اینکه اگه بخوام از جیهوپ فرار کنم باید تیر اندازهی مو خوب کنم و بیشتر تمرین کنم که شاید منو ببر عملیات منم بدونم فرار کنم ) خب میخوام برم تیر اندازی
جیمین: راستی تو بهت نمیخور کره ایی باشی کجایی هستی ا/ت
ا/ت:خب من ایرانی هستم🇮🇷 و اینکه حال میش بریم تیر اندازهی کار کنیم
جیمین : بله چرا که نه خب حالا آیا من اجاز دارم دست شما را بگیرم
ا/ت: خنده بله و رفتیم خب تا ۲ ساعت تیر اندازهی کار کردم و دیگ خسته شدم میخوام برم کتابخونه جیمین میگم کتابخونه کجاست خسته شدم
جیمین: دستتو بدم ببیرم باش
ا/ت: باشه........
خب این هم تموم شده
ا/ت؛ میخوای چی کار کنیم
جیهوپ: میخوام بهت دفاع شخصی یادم بدن
ا/ت: یعد از کلی تمرین کردن تموم شده وایی خیلی واقعا بدنم درد میکن دیدم جیهوپ اومد و برم داشت جیهوپ کجا میریم
جیهوپ: اتاق ساشناینم
ا/ت: هیچی نگفتم تا رسیدم گفت برم حموم اما قدرت رفتن نداشتم
جیهوپ: ساشناینم اگه نری بدنت درد بیشتر میش ها ا/ت: آخه نمیدونم برم
جیهوپ: رفتم برش داشتم خودم بردمش حموم بعد لباسش پوشندم و گذاشتم روتخت و بدنش ماساژ دادم و دیدم خوابش برد چدن امروز عملیات داشتم میترسیدم پس یکی گذاشتم پیش
ا/ت: پاشدم دیدم جیهوپ نیست یکی دیگ هست پرسیدم که کی هست و اینجا چی کار میکن
ویو جیمین: جیهوپ امروز منو فرستاد بود که از یه دختر مراقبت کنم ولی واقعا خیلی خوشگل و دیدم پاشد و از من پرسید کی هستم خب میش اول تو اسمتو بگی تا منم بگم کی هستم
ا/ت: من ا/ت هستم
جیمین: خب خوشبختم منم اسم پارک جیمین ولی همه بهم میگن جیمین و اینکه خب جیهوپ منو فرستاد تا چند روز از شما مراقبت کنم
ا/ت: آها خب خودش کجاس
جیمین: خب اون چند روز عملیات داره
ا/ت: ساعت چند
جیمین: ساعت ۷:۳۰ هست چطور
ا/ت: همین طوری میگم تو میدونی که اینجا کتاب خونه داره یا مسابقه تیر اندازی داره یا نه
جیمین: اینجا هم کتابخونه دار هم تیر اندازی کدوم میخوای
ا/ت:تو ذهنش( خب من فکر اینکه اگه بخوام از جیهوپ فرار کنم باید تیر اندازهی مو خوب کنم و بیشتر تمرین کنم که شاید منو ببر عملیات منم بدونم فرار کنم ) خب میخوام برم تیر اندازی
جیمین: راستی تو بهت نمیخور کره ایی باشی کجایی هستی ا/ت
ا/ت:خب من ایرانی هستم🇮🇷 و اینکه حال میش بریم تیر اندازهی کار کنیم
جیمین : بله چرا که نه خب حالا آیا من اجاز دارم دست شما را بگیرم
ا/ت: خنده بله و رفتیم خب تا ۲ ساعت تیر اندازهی کار کردم و دیگ خسته شدم میخوام برم کتابخونه جیمین میگم کتابخونه کجاست خسته شدم
جیمین: دستتو بدم ببیرم باش
ا/ت: باشه........
خب این هم تموم شده
۷.۷k
۰۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.