☆رمان:دوراهی.☆
☆رمان:دوراهی.☆
P/2
.
پیش خدمت:عاا.. شما همون مهمون ویژه هستین؟
+بله..
پیش خدمت:خب اقای کیم اونجا هستن
و با انگشت ب مرکز کافه اشاره کرد..
برگشت سمتش که...
ی پسر با موهاش مشکی و پیرهن سفید رو کاناپه لم داده
صداشو صاف کرد و رو ب پیش خدمت گف.
+ممنونم..
و سریع از رفت پیش اون پسر..
اروم اروم نزدیکش شد.. سر و صدا زیاد بود و این اذیتش میکرد..
اروم کنارش نشست
+عاا.. شما اقای کیم هستین؟
پسر.. اروم سرشو برگردوند و نگاهی به دختر روبه روش کرد
_ب.. بله.. خودمم.
زبونش بند اومده بود از زیبایی اون دختر..
چشمای درشت و افتاده.. پوست سفید و صاف.. بینی عروسکی و کوچولو.. لب های کشیده و صورتی.. محوش شده بود
_خدای من... شما.. ا. ت هستین؟
+بله..
_خب... بیاید ب دفترم..
هردو از جاشون پا شدن و سمت دفتر پسر رفتن..
_.ب.. بفرمایید...
درو براش باز کرد
دختر لبخندی زد ..
+ممنونم
وارد اتاق ک شدن... کیم پشت میزش نشست..
_خب.. امیلی شمارو اینجا فرستاده؟ درسته؟
+بله.. برای ی همکاری..
_خب تا جایی ک میدونم...
این پارتم تموم شد☻
حمایتتت یادتون نره با تشکر🌚
P/2
.
پیش خدمت:عاا.. شما همون مهمون ویژه هستین؟
+بله..
پیش خدمت:خب اقای کیم اونجا هستن
و با انگشت ب مرکز کافه اشاره کرد..
برگشت سمتش که...
ی پسر با موهاش مشکی و پیرهن سفید رو کاناپه لم داده
صداشو صاف کرد و رو ب پیش خدمت گف.
+ممنونم..
و سریع از رفت پیش اون پسر..
اروم اروم نزدیکش شد.. سر و صدا زیاد بود و این اذیتش میکرد..
اروم کنارش نشست
+عاا.. شما اقای کیم هستین؟
پسر.. اروم سرشو برگردوند و نگاهی به دختر روبه روش کرد
_ب.. بله.. خودمم.
زبونش بند اومده بود از زیبایی اون دختر..
چشمای درشت و افتاده.. پوست سفید و صاف.. بینی عروسکی و کوچولو.. لب های کشیده و صورتی.. محوش شده بود
_خدای من... شما.. ا. ت هستین؟
+بله..
_خب... بیاید ب دفترم..
هردو از جاشون پا شدن و سمت دفتر پسر رفتن..
_.ب.. بفرمایید...
درو براش باز کرد
دختر لبخندی زد ..
+ممنونم
وارد اتاق ک شدن... کیم پشت میزش نشست..
_خب.. امیلی شمارو اینجا فرستاده؟ درسته؟
+بله.. برای ی همکاری..
_خب تا جایی ک میدونم...
این پارتم تموم شد☻
حمایتتت یادتون نره با تشکر🌚
۲.۵k
۳۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.