گفته بودی که چرا خوب به پایان نرسید؟
گفته بودی که چرا خوب به پایان نرسید؟
راستش زور من ِ خسته به طوفان نرسید
گرچه گفتند بهاران برسد مال منی
قصه اخر شد و پایان زمستان نرسید
من گذشتم که به تقدیر خودم تکیه کنم
جگرم سوخت ولی عشق به عصیان نرسید
کل این دهکده فهمید که عاشق شده ام
خبر اما به تو ای دختر چوپان نرسید
در دل مزرعه بغضم سله بسته ست قبول!
گندمم حوصله کن نوبت باران نرسید…
نان عاشق شدنم را پسر خان میخورد
لقمه ای هم به منِ بچه ی دهقان نرسید
(( تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس))*
حیف دستم سر آن موی پریشان نرسید…
راستش زور من ِ خسته به طوفان نرسید
گرچه گفتند بهاران برسد مال منی
قصه اخر شد و پایان زمستان نرسید
من گذشتم که به تقدیر خودم تکیه کنم
جگرم سوخت ولی عشق به عصیان نرسید
کل این دهکده فهمید که عاشق شده ام
خبر اما به تو ای دختر چوپان نرسید
در دل مزرعه بغضم سله بسته ست قبول!
گندمم حوصله کن نوبت باران نرسید…
نان عاشق شدنم را پسر خان میخورد
لقمه ای هم به منِ بچه ی دهقان نرسید
(( تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس))*
حیف دستم سر آن موی پریشان نرسید…
۷.۰k
۲۲ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.