DADY GEON
ددی جئون
۱ هفته بعد
جک:هوییییییییی کصخل رو من آب ریختی وایساااااا(خنده و دنبال تهیونگ کرد)
ته:جکککککک خیسم کنی زندت نمیزارم به جون خودم قسم میگ.....
ویو ته
که یهو دستم کشیده شد سعی کردم صورت طرف رو ببینم فک کردم کوکه ولی اون لئون بود منو برد داخل یکی از کلاسا و چسبوند به دیوار
ته:چیکار میکنی کصکشششش(داد)
لئون:خفه شو
باید یه درس درست حسابی بهت بدم
ویو تهیونگ
خواست بوسم کنه که یدونه زدم صورتش ولی باز اومد بوسم کنه که چشمام رو بستم و دیدن پرت شد اونور دیدم کوک براید بغلم کرد و رو به لئون گفت
کوک:بعدا من میدونم و تو
ته:د.. د..ددی
کوک:ساکت
ویو ته
منو برد داخل یکیدسگه از کلاسا و درو قفل کرد و بوسم کرد و منم همکاری کردم و شروع به مارک کردنم کرد و تو همون مدرسه به فا*کم داد
(به خدا همش دروغه و فیکهههههه)
ته:آخ آخ ددی خدا لعنتت نکنه دارم میمیرم وایییی واییی
کوک:(خنده)
ته: یااااااااا نخند (اخم کیوت)
کوک:(جر خوردن از خنده)
ته:مطمئنی از درد کمر نمیخندی؟
کوک:بچه پرو پاشو بریم
ته:مگه میتونم راه برم آخ آخ
کوک:خب بابا
بیا بغلت کنم ببرم
ته:نه نه خودم راه میرم
بیا بری......وایسا من با تو تموم کردم
کوک:تو گوه خوردی
ته:تو بهم چک زدی (بغض)
کوک:ببخشید(اروم)
ته:باش
ولی کوک یچیز هست باید بگم
کوک:چی؟
ته:من میخوام برم آلمان
کوک:چییییییی؟
ته:بابام وقتی دید من با تو رابطه دارم و ازت جدا نمیشم زنگ زد عموی اشغالم بیاد منو ببره آلمان من پس فردا میرم ( زد زیر گریه)
کوک:اون مرتیکه حروم زاده گوه خورده تهیونگ
ته:بله
کوک:حس میکنم تو فکری چی میخوای بگی؟
ته:خ..خب ددی چرا همه ازت میترسن؟
کوک:چون..م..من...من...مافیام
ته:چییییی(آروم عقب عقب رفت)
کوک:نترس باهات کاری ندا....
ویو کوک
که دیدم دوزان نشست و گریه کرد رفتم بغلش کردم
کوک:چیشد میشد
ته:مافیا...م..من...خاطره خوبی از مافیا ها ندارم
کوک:چ..چییی...چ..چرا؟
ته:چون .....
خماری بد دردیه😔 ولی ادمین کرموعه😂
۱ هفته بعد
جک:هوییییییییی کصخل رو من آب ریختی وایساااااا(خنده و دنبال تهیونگ کرد)
ته:جکککککک خیسم کنی زندت نمیزارم به جون خودم قسم میگ.....
ویو ته
که یهو دستم کشیده شد سعی کردم صورت طرف رو ببینم فک کردم کوکه ولی اون لئون بود منو برد داخل یکی از کلاسا و چسبوند به دیوار
ته:چیکار میکنی کصکشششش(داد)
لئون:خفه شو
باید یه درس درست حسابی بهت بدم
ویو تهیونگ
خواست بوسم کنه که یدونه زدم صورتش ولی باز اومد بوسم کنه که چشمام رو بستم و دیدن پرت شد اونور دیدم کوک براید بغلم کرد و رو به لئون گفت
کوک:بعدا من میدونم و تو
ته:د.. د..ددی
کوک:ساکت
ویو ته
منو برد داخل یکیدسگه از کلاسا و درو قفل کرد و بوسم کرد و منم همکاری کردم و شروع به مارک کردنم کرد و تو همون مدرسه به فا*کم داد
(به خدا همش دروغه و فیکهههههه)
ته:آخ آخ ددی خدا لعنتت نکنه دارم میمیرم وایییی واییی
کوک:(خنده)
ته: یااااااااا نخند (اخم کیوت)
کوک:(جر خوردن از خنده)
ته:مطمئنی از درد کمر نمیخندی؟
کوک:بچه پرو پاشو بریم
ته:مگه میتونم راه برم آخ آخ
کوک:خب بابا
بیا بغلت کنم ببرم
ته:نه نه خودم راه میرم
بیا بری......وایسا من با تو تموم کردم
کوک:تو گوه خوردی
ته:تو بهم چک زدی (بغض)
کوک:ببخشید(اروم)
ته:باش
ولی کوک یچیز هست باید بگم
کوک:چی؟
ته:من میخوام برم آلمان
کوک:چییییییی؟
ته:بابام وقتی دید من با تو رابطه دارم و ازت جدا نمیشم زنگ زد عموی اشغالم بیاد منو ببره آلمان من پس فردا میرم ( زد زیر گریه)
کوک:اون مرتیکه حروم زاده گوه خورده تهیونگ
ته:بله
کوک:حس میکنم تو فکری چی میخوای بگی؟
ته:خ..خب ددی چرا همه ازت میترسن؟
کوک:چون..م..من...من...مافیام
ته:چییییی(آروم عقب عقب رفت)
کوک:نترس باهات کاری ندا....
ویو کوک
که دیدم دوزان نشست و گریه کرد رفتم بغلش کردم
کوک:چیشد میشد
ته:مافیا...م..من...خاطره خوبی از مافیا ها ندارم
کوک:چ..چییی...چ..چرا؟
ته:چون .....
خماری بد دردیه😔 ولی ادمین کرموعه😂
۸.۸k
۲۶ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.