(۱۲سال پیش)پارت ۵۲
(۱۲سال پیش)پارت ۵۲
ا.ت:هیچی فقط بامزه بود😂
کوک:بنظرت فیلم عاشقانه خنده داره؟
ا.ت:نه نه نه اصلا😂بگذریم😂
کوک:باوش
فیلم و پلی کردم
ا.ت:این فیلمش خیلی ترسناکه
کوک:صبر کن یه سیم دارم که میتونه وصل شه به تلویزیون
ا.ت:یعنی گوشی وصل شه به تلویزیون؟
کوک:آره
ا.ت:باش
کوک:گوشیت و بده
ا.ت:باش بیا
کوک:خب وایستا
همه جا رو دنبال اون سیمه گشت و بلاخره پیداش کرد
کوک:پیداش کردم
ا.ت:خداروشکر
کوک:بیا درست شد
ا.ت:ووواه چقد خوبه
کوک:پس چی😉👌
ا.ت:خب بزار دکمشو بزنم
کوک:دکمه کیو؟
ا.ت:دکمه گوشیو
کوک:آها فک کردم کیو میگی
ا.ت:نه😂
مشغول فیلم دیدن بودیم
کوک:میترسی؟
ا.ت:چیش!من؟هه😂
کوک:اوهوم
ا.ت:من استاد فیلم ترسناکم😂
کوک:ولی پاهات اینو نمیگه!
راس میگف از ترس همش پاهام و تکون میدادم و یکم رو مخ بود
ا.ت:عا...ها نه بابا😂😂
چیش دختره ی اسکل چرا دروغ میگی خو😐
کوک:اگه ترسیدی میتونیم قط کنیم
ا.ت:حالا مواظب خودت باش نترسی😂
کوک:من همیشه جمعه ها بعد روتین فیلم ترسناک میبینم
ا.ت:ولی امروز چهارشنبس
کوک:درسته چهارشنبس ولی بخاطر تو امشب میبینیم
ا.ت:عام باوشه 🙂
کوک:عا...راسی
ا.ت:بله
کوک:یکم خجالت میکشم بگم
ا.ت:بگو
کوک:تاحالا.......بهت گفتن خیلی قشنگ میخندی؟
با این حرفش پاپ کورن پرید گلوم
ا.ت:(سرفه)😣
کوک:عا چیشد؟بزار کمکت کنم
اگه کوک به دادم نمیرسید حتما خفه میشدم یه پاپ کورن کامل پرید گلوم
ا.ت:وای واقعا مرسی🥲
کوک:خواهش
ا.ت:...
کوک:...
ا.ت:راستش تاحالا کسی بهم نگفته بود جز مامانم
کوک:عام واقعا؟
ا.ت:اوهوم
کوک:ولی....یکم عجیبه چون واقعا خنده هات قشنگه!
ا.ت:عم....خب......ام....مرسی🙂
وای هنوز باورم نمیشد که کوک اینو بهم گفته بود
کوک:راستی فردا میرم پیش مادربزرگتون
ا.ت:آره فکر خوبیه
کوک:مشکلی نیست اگه تنها برم؟
ا.ت:نه مشکلی نیست مراقب باش آرمیا همه جا هستن🤭
کوک:دقیقا😆
کم کم فیلم داشت به جاهای ترسناک تر کشیده میشد و منم دیگه نمی تونستم نگاه کنم
ا.ت:ام.....
کوک:چیزی می.........یاااا نونا چقد عرق کردی
عرق و لرزه همش بخاطر فیلم بود یعنی در این حد میترسیدم
ا.ت:امممم.....ن..نه....اوکیه...همه چی خوبه من حالم.....فقط..فقط...گرمه یکم هه هه هه😅😅
کوک:بزار دستمال بیارم
ا.ت:میشه نری؟😐
کوک:چرا؟
ا.ت:خب..خب اخه...تاریکه یوق میفتی هه هه😊
کوک:نونا اگه میترسی نمیرم😂
ا.ت:ترس چی بابا هه😐
کوک:عاها معلوم میشه😂
به محض اینکه اینو گفت سریع سکانس ترسناک اومد و من با صدای جیغ تو تلویزیون جیغ زدم و سریع پریدم بغل کوک
ا.ت:جیغغغغغ😣
کوک:ای گوشم😆
ا.ت:وای وای وای وای خدا وای😰
کوک:نونا
ا.ت:بله؟
کوک:خوبی؟
ا.ت:آره ....رفت ؟....چشام و باز کنم؟
کوک:اوهوم
ا.ت:هوفففف وای😑
کوک:نونا
ا.ت:بله
کوک:جات راحته؟🥴
ا.ت:ها؟
اینو که گف دور و برم و نگاه کردم که یهو..
ا.ت:هیچی فقط بامزه بود😂
کوک:بنظرت فیلم عاشقانه خنده داره؟
ا.ت:نه نه نه اصلا😂بگذریم😂
کوک:باوش
فیلم و پلی کردم
ا.ت:این فیلمش خیلی ترسناکه
کوک:صبر کن یه سیم دارم که میتونه وصل شه به تلویزیون
ا.ت:یعنی گوشی وصل شه به تلویزیون؟
کوک:آره
ا.ت:باش
کوک:گوشیت و بده
ا.ت:باش بیا
کوک:خب وایستا
همه جا رو دنبال اون سیمه گشت و بلاخره پیداش کرد
کوک:پیداش کردم
ا.ت:خداروشکر
کوک:بیا درست شد
ا.ت:ووواه چقد خوبه
کوک:پس چی😉👌
ا.ت:خب بزار دکمشو بزنم
کوک:دکمه کیو؟
ا.ت:دکمه گوشیو
کوک:آها فک کردم کیو میگی
ا.ت:نه😂
مشغول فیلم دیدن بودیم
کوک:میترسی؟
ا.ت:چیش!من؟هه😂
کوک:اوهوم
ا.ت:من استاد فیلم ترسناکم😂
کوک:ولی پاهات اینو نمیگه!
راس میگف از ترس همش پاهام و تکون میدادم و یکم رو مخ بود
ا.ت:عا...ها نه بابا😂😂
چیش دختره ی اسکل چرا دروغ میگی خو😐
کوک:اگه ترسیدی میتونیم قط کنیم
ا.ت:حالا مواظب خودت باش نترسی😂
کوک:من همیشه جمعه ها بعد روتین فیلم ترسناک میبینم
ا.ت:ولی امروز چهارشنبس
کوک:درسته چهارشنبس ولی بخاطر تو امشب میبینیم
ا.ت:عام باوشه 🙂
کوک:عا...راسی
ا.ت:بله
کوک:یکم خجالت میکشم بگم
ا.ت:بگو
کوک:تاحالا.......بهت گفتن خیلی قشنگ میخندی؟
با این حرفش پاپ کورن پرید گلوم
ا.ت:(سرفه)😣
کوک:عا چیشد؟بزار کمکت کنم
اگه کوک به دادم نمیرسید حتما خفه میشدم یه پاپ کورن کامل پرید گلوم
ا.ت:وای واقعا مرسی🥲
کوک:خواهش
ا.ت:...
کوک:...
ا.ت:راستش تاحالا کسی بهم نگفته بود جز مامانم
کوک:عام واقعا؟
ا.ت:اوهوم
کوک:ولی....یکم عجیبه چون واقعا خنده هات قشنگه!
ا.ت:عم....خب......ام....مرسی🙂
وای هنوز باورم نمیشد که کوک اینو بهم گفته بود
کوک:راستی فردا میرم پیش مادربزرگتون
ا.ت:آره فکر خوبیه
کوک:مشکلی نیست اگه تنها برم؟
ا.ت:نه مشکلی نیست مراقب باش آرمیا همه جا هستن🤭
کوک:دقیقا😆
کم کم فیلم داشت به جاهای ترسناک تر کشیده میشد و منم دیگه نمی تونستم نگاه کنم
ا.ت:ام.....
کوک:چیزی می.........یاااا نونا چقد عرق کردی
عرق و لرزه همش بخاطر فیلم بود یعنی در این حد میترسیدم
ا.ت:امممم.....ن..نه....اوکیه...همه چی خوبه من حالم.....فقط..فقط...گرمه یکم هه هه هه😅😅
کوک:بزار دستمال بیارم
ا.ت:میشه نری؟😐
کوک:چرا؟
ا.ت:خب..خب اخه...تاریکه یوق میفتی هه هه😊
کوک:نونا اگه میترسی نمیرم😂
ا.ت:ترس چی بابا هه😐
کوک:عاها معلوم میشه😂
به محض اینکه اینو گفت سریع سکانس ترسناک اومد و من با صدای جیغ تو تلویزیون جیغ زدم و سریع پریدم بغل کوک
ا.ت:جیغغغغغ😣
کوک:ای گوشم😆
ا.ت:وای وای وای وای خدا وای😰
کوک:نونا
ا.ت:بله؟
کوک:خوبی؟
ا.ت:آره ....رفت ؟....چشام و باز کنم؟
کوک:اوهوم
ا.ت:هوفففف وای😑
کوک:نونا
ا.ت:بله
کوک:جات راحته؟🥴
ا.ت:ها؟
اینو که گف دور و برم و نگاه کردم که یهو..
۱.۳k
۰۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.