عاشق پسر عموم شدم پارت1

امروز هم مثل همیشه با الارم گوشیم از خواب پاشدم ساعت 6 بود رفتم wc کار های لازم رو انجام دادم اومدم لباس های ورزشیم رو پوشیدم موهام رو گوجه ای بستم و گوشی و هندز فریم رو برداشتم و زدم بیرون

+اه پاریس همیشه زیبا هستی و به ادم انرژی میدی

من همیشه صبح ها برای اینکه بدن رو فرمی داشته باشم ورزش میکنم در حال دو و ورزش بودم با هندز فریم اهنگ گوش میدادم که گوشیم زنگ خورد دوستم امیلی بود اون اهل پاریس توی دانشگا باهم اشنا شدیم و الان دوست های صمیمی هستیم
همینطوری در حال ورزش کردن به هندز فری وصلش کردم
+الو
*الو ا.ت کجای دختررررر
+سلام منم خوبم
*اههه سلام خوبی توم همیشه باید بزنی تو زوقم
+(خنده اروم)خب باید یاد بگیری
*حالا ولش امروز باید طرح هارو زود تر بدیم
+چی مگه نباید ساعت 9 تحویل بدیم
*خب یه ساعت جلو افتاده یعنی ساعت 8
+اوه خب من بیرونم پس صبحونم رو میخورم بعد میام
*این وقت صب چرا بیرونی
+خب مادام من مث تو نیستم صبا باید ورزش کنم وگرنه روزم خوب شرو نمیشه
*اههه بابا توم حوصله داری خب زود بیا باشه
+اوک فعلا
* بای

بعد حرف زدن با امیلی نزدیک ترین رستوران رو انتخاب کردم و رفتم نشستم و صبحانه سفارش دادم
+گارسون
.........
'اه بله مادام
+لطفا پنکیک با نوتلا
'چشم
+ممنون
بعد اینکه گارسون بحونه رو اورد یه عکس ازش گرفتم و استوری کردم (ا.ت 150 هزار فالو ور داره و همیشه از هر لحطه ش پستو استوری میزاره چون یه طراحه و خیلا دنبالش میکنن)
و زیرش نوشتم یه صبحونه بعد از ورزش میچسپه و شروع کردم به خوردن بعد خوردن و حساب کردن به سمت اپارتمان بر گشتم پدرم برای راحتیم یه واحد از یه اپارتمان لوکس برام اجاره کرده که از پار سال دیگه خودم پولش رو میدم
رسیدم خونه .....


اسلاید دو لباس ورزشی ا.ت