پارت36
پرش زمانی<br>
داشتم به صورتش نگاه میکردم<br>
که اروم چشاشو باز کرد<br>
نگاهم کرد<br>
یه خنده همراه با سرفه کرد<br>
خودم بهش گفته بودم راحت باشه من قرص میخورم تا مریض نشم<br>
+هومم؟ <br>
_بیبیی(ناله) <br>
+جونگکوک! <br>
_جاانم(ناله) <br>
+چرا ناله میکنی؟؟ <br>
_اومم(ناله) <br>
+وااا<br>
_چون بوس میخوام<br>
+خب با ناله میخوای بوسم کنی؟ <br>
_شاید<br>
+ولم کن<br>
خندید<br>
اروم لبشو گذاشت رو لبم اروم مک زدو همراهیش کردم<br>
پرش زمانی<br>
کوک خواب بود<br>
رفتم پایین<br>
اب بخورم<br>
اومدم بالا دیدم بیداره<br>
+اع بیدار شدی؟ <br>
_بیبی بیا سره جات<br>
بغلشو باز کرد<br>
کوک الان غرق خواب شدیی<br>
_بیا سره جات منتظرم نزار چاگییی<br>
+باشه باشه<br>
لبخندی زد<br>
رفتم تو بغلش<br>
سفت بغلم کرد<br>
_دیگه نریا خب؟ <br>
+باشه<br>
نیم ساعت بعد... <br>
دستشوییم گرفته بود<br>
سریعع از بغلش اومدم بیرون<br>
رفتم پایین<br>
... <br>
اومدم بالا<br>
دیدم نشسته رو تخت سرش رو زانوهاشه<br>
+کوکیی چیشده؟؟ <br>
_قهرم باهااات<br>
+چرااا؟ <br>
سرشو برداشت گفت؛ من خوابم هی از بغلم در میای<br>
اذیت میشم میخوام همش تو بغلم باشی<br>
کجا رفتی اه!! <br>
+ببخشیدد جیششش داشتم<br>
خندید<br>
+دراز بکشش بیام بغلت<br>
دراز کشید<br>
_بدووو<br>
رفتم تو بغلش<br>
میخواستم اذیتش کنم<br>
داشت چشاش گرم میشد<br>
یکم خودمو داشتم میبردم بیرون ک سفت منو کشوند سمت خودش<br>
با تعجب نگاهش کردم <br>
صورتامون به اندازه یه مورچه فاصله بود<br>
با چشم هایه خمارش نگاهم میکرد<br>
اروم رو لبمو یه بوسه زد<br>
_اذیت کردنم لذت بخشه؟ <br>
اره چاگی<br>
+م.. <br>
پرید وسط حرفم<br>
_یه بار دیگه تکون بخوری بد میشه! بدم بد میشه نینیه من<br>
بعد کمرمو سفت گرفتو <br>
لبمو گاز محکمی گرفت<br>
_اوم(ناله) <br>
+ای خوداا خب گرمههه<br>
_من نمیدونم همین ک گفتم<br>
+باششش<br>
ساعت2 و نیم بود<br>
واقعا داشتم میپختم<br>
از بغلش در اومدم<br>
کوک اروم چشاشو باز کرد<br>
دیدم بغض کرده<br>
+ک.. کوک عشقم خیلی گرمه اخه<br>
_چرا اذیتم میکنی؟ <br>
باز رفتم تو بغلش<br>
فقد نگاهم میکرد<br>
+ببخشیدد<br>
دیدم از چشش اشک اومد<br>
+جونتوتییییی ببخشیددد کیوتههه مننن<br>
_الان حقش هست تنبیهت کنم نینی؟ <br>
+نههه<br>
_چرا هست<br>
+بهتره بزاری واسه وقتی ک. جون داشتی اون موقع لذتش بیشتره<br>
خندید<br>
لبشو گذاشت رو لبم<br>
مکمیزد<br>
_مثل این ک باید سفت نگهت دارممم<br>
پرش زمانی<br>
کوک خواب بود<br>
سفت بغلم کرده بود<br>
نمیزاشت یه تکون بخورم<br>
تا صبح خشک شدم<br>
هم خیس<br>
هم خشک<br>
فردا<br>
با صدایه کوک بیدار شدم<br>
_تهیونگیی<br>
باهمون چشای بسته با حالت خابالود و نق نق گفتم؛ کوک دیشب خارمو گاییدی الانم نمیزاری بخوابم<br>
ادامه دارد...
داشتم به صورتش نگاه میکردم<br>
که اروم چشاشو باز کرد<br>
نگاهم کرد<br>
یه خنده همراه با سرفه کرد<br>
خودم بهش گفته بودم راحت باشه من قرص میخورم تا مریض نشم<br>
+هومم؟ <br>
_بیبیی(ناله) <br>
+جونگکوک! <br>
_جاانم(ناله) <br>
+چرا ناله میکنی؟؟ <br>
_اومم(ناله) <br>
+وااا<br>
_چون بوس میخوام<br>
+خب با ناله میخوای بوسم کنی؟ <br>
_شاید<br>
+ولم کن<br>
خندید<br>
اروم لبشو گذاشت رو لبم اروم مک زدو همراهیش کردم<br>
پرش زمانی<br>
کوک خواب بود<br>
رفتم پایین<br>
اب بخورم<br>
اومدم بالا دیدم بیداره<br>
+اع بیدار شدی؟ <br>
_بیبی بیا سره جات<br>
بغلشو باز کرد<br>
کوک الان غرق خواب شدیی<br>
_بیا سره جات منتظرم نزار چاگییی<br>
+باشه باشه<br>
لبخندی زد<br>
رفتم تو بغلش<br>
سفت بغلم کرد<br>
_دیگه نریا خب؟ <br>
+باشه<br>
نیم ساعت بعد... <br>
دستشوییم گرفته بود<br>
سریعع از بغلش اومدم بیرون<br>
رفتم پایین<br>
... <br>
اومدم بالا<br>
دیدم نشسته رو تخت سرش رو زانوهاشه<br>
+کوکیی چیشده؟؟ <br>
_قهرم باهااات<br>
+چرااا؟ <br>
سرشو برداشت گفت؛ من خوابم هی از بغلم در میای<br>
اذیت میشم میخوام همش تو بغلم باشی<br>
کجا رفتی اه!! <br>
+ببخشیدد جیششش داشتم<br>
خندید<br>
+دراز بکشش بیام بغلت<br>
دراز کشید<br>
_بدووو<br>
رفتم تو بغلش<br>
میخواستم اذیتش کنم<br>
داشت چشاش گرم میشد<br>
یکم خودمو داشتم میبردم بیرون ک سفت منو کشوند سمت خودش<br>
با تعجب نگاهش کردم <br>
صورتامون به اندازه یه مورچه فاصله بود<br>
با چشم هایه خمارش نگاهم میکرد<br>
اروم رو لبمو یه بوسه زد<br>
_اذیت کردنم لذت بخشه؟ <br>
اره چاگی<br>
+م.. <br>
پرید وسط حرفم<br>
_یه بار دیگه تکون بخوری بد میشه! بدم بد میشه نینیه من<br>
بعد کمرمو سفت گرفتو <br>
لبمو گاز محکمی گرفت<br>
_اوم(ناله) <br>
+ای خوداا خب گرمههه<br>
_من نمیدونم همین ک گفتم<br>
+باششش<br>
ساعت2 و نیم بود<br>
واقعا داشتم میپختم<br>
از بغلش در اومدم<br>
کوک اروم چشاشو باز کرد<br>
دیدم بغض کرده<br>
+ک.. کوک عشقم خیلی گرمه اخه<br>
_چرا اذیتم میکنی؟ <br>
باز رفتم تو بغلش<br>
فقد نگاهم میکرد<br>
+ببخشیدد<br>
دیدم از چشش اشک اومد<br>
+جونتوتییییی ببخشیددد کیوتههه مننن<br>
_الان حقش هست تنبیهت کنم نینی؟ <br>
+نههه<br>
_چرا هست<br>
+بهتره بزاری واسه وقتی ک. جون داشتی اون موقع لذتش بیشتره<br>
خندید<br>
لبشو گذاشت رو لبم<br>
مکمیزد<br>
_مثل این ک باید سفت نگهت دارممم<br>
پرش زمانی<br>
کوک خواب بود<br>
سفت بغلم کرده بود<br>
نمیزاشت یه تکون بخورم<br>
تا صبح خشک شدم<br>
هم خیس<br>
هم خشک<br>
فردا<br>
با صدایه کوک بیدار شدم<br>
_تهیونگیی<br>
باهمون چشای بسته با حالت خابالود و نق نق گفتم؛ کوک دیشب خارمو گاییدی الانم نمیزاری بخوابم<br>
ادامه دارد...
۳.۲k
۰۹ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.