BTS
㋛بخاطر پول فروخته شدم ㋛
𝔓𝔞𝔯𝔱²
رژمو از روی میز برداشتم درشو باز کردم روی اینه نوشتم*بخاطر پول فروخته شدم*
در رژ و بستم داشتم میزاشتم رو میز که صدای زنگ در در اومد
هه تموم شد دیگه کاملا فروخته شدم وقتش دیگه برم...
از روی صندلی پاشدم یقه ی لباسمو درست کردم رفتم سمت ساکم که برش دارم مامانم صدام کرد
م:ا.ت مامان بیا پایین
ا.ت
رفتم سمت در یه نفس عمیق کشیدم درو باز کردم از پله ها رفتم پایین جونگ کوک جلوی در وایساده بود
مامان و بابام هم کنار در وایساده بودن
بابا داشت با جونگ کوک حرف میزد
مامان گفتم...
م:عا ا.ت اومدی مامان...
ا.ت
داشت حرف میزد که پریدم وسط حرفش
ا.ت:هه مامان کسی که دختر شو بخاطر پول می فروشه بهش نمیگن مامان که بهش میگن شیطان نه مامان شیطان اینو تو مخ خودتو شوهر پول دوست کننن خوب؟
بابام داشت میزد تو گوشم چشمام بستم منتظر موندم تا بزنه که دیدم یکی جلشو گرفت چشمامو باز کردم دیدم جونگ کوک دست بابام رو گرفته...
جونگ کوک:تو دختر تو به من فروختی یعنی الان مال من پس تو حق نداری بهش دست بزنی یا دست بهش بلند کنی فهمیدی هومم؟
پ:بله حواسم نبود
جونگ کوک: خوبه دیگه تکرار نشه البته شما دیگه ا.ت نمیبیند که بخواد یک بار دیگه تکرار بشه
ا.ت
چشمام داشت از کاسه در میومد با چشم هایی که داشت از کاسه در میومد نگاه میکرد رفتم تو فکر چرا جلوی بابامو گرفت چرا نزاشت بزنه اون بابام بود جونگ کوک منو فقط برای خوشگذرونی میخواد چرا جلوی بابامو گرفت توی ذهنم خیلی سوال داشتم همین توری توی فکر بودم که با صداش برگشتم
دیدم ساکم دستش جلوی در وایساده تا بیام رفتم جلوی در کفش هامو پوشیدم رفتیم سوار آسانسور شدیم...
رفیتم پایین به یه ماشین اشاره کرد
وقتی ماشینو دیدم دهنم وا موند خیلی قشنگ بود
همین طوری داشت به ماشین نگاه میکردم که با صداش برگشتم
جونگ کوک:چیه تا حالا ماشین به این قشنگی ندیدی
ا.ت:معلومه که دیدم
جونگ کوک:پس چرا دهنت تا ته باز شد هومم؟
ا.ت:بخاطره اینکه پول این پاشین با کثیف بازی هات خریدی دهنم باز موند
جونگ کوک:من پول ماشین با کثیف بازی هام نخریدم زحمت کشیدم تا بخرم
ا.ت:نه بابا تو گفتی منم باور کردم*وقتی این حرفو زدم جونگ کوک اخم کرد وقتی اخم کرد به خودم لرزیدم خیلی اخمش ترسناک بود با همون اخمش گفت...
جونگ کوک:برام مهم نیست که میخوای باور کنی یا ن
ا.ت
در ماشین باز کرد ساکمو گذاشت تو ماشین در ماشین بست بعد رفت خودش نشت
منم همین طوری داشتم نگاش میکردم
پسره ی بیشعور بلد نیست برام در رو باز کنه البته توقع ای هم نیست که درو برام باز کنه اون منو خریده فقط برای خوشگذرونی هه یعنی الان من برده اونم یا برای خوشگذرونیش
رفتم درو باز کردم نشستم تو ماشین یک چشم خره ی خیلی قشنگ بهش رفتم سرمو چرخوندم به سمت شیشه بعد جونگ کوک ی نیش خند زد....
اسم گروه: PURPLE + SLEEP
❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎
𝔓𝔞𝔯𝔱²
رژمو از روی میز برداشتم درشو باز کردم روی اینه نوشتم*بخاطر پول فروخته شدم*
در رژ و بستم داشتم میزاشتم رو میز که صدای زنگ در در اومد
هه تموم شد دیگه کاملا فروخته شدم وقتش دیگه برم...
از روی صندلی پاشدم یقه ی لباسمو درست کردم رفتم سمت ساکم که برش دارم مامانم صدام کرد
م:ا.ت مامان بیا پایین
ا.ت
رفتم سمت در یه نفس عمیق کشیدم درو باز کردم از پله ها رفتم پایین جونگ کوک جلوی در وایساده بود
مامان و بابام هم کنار در وایساده بودن
بابا داشت با جونگ کوک حرف میزد
مامان گفتم...
م:عا ا.ت اومدی مامان...
ا.ت
داشت حرف میزد که پریدم وسط حرفش
ا.ت:هه مامان کسی که دختر شو بخاطر پول می فروشه بهش نمیگن مامان که بهش میگن شیطان نه مامان شیطان اینو تو مخ خودتو شوهر پول دوست کننن خوب؟
بابام داشت میزد تو گوشم چشمام بستم منتظر موندم تا بزنه که دیدم یکی جلشو گرفت چشمامو باز کردم دیدم جونگ کوک دست بابام رو گرفته...
جونگ کوک:تو دختر تو به من فروختی یعنی الان مال من پس تو حق نداری بهش دست بزنی یا دست بهش بلند کنی فهمیدی هومم؟
پ:بله حواسم نبود
جونگ کوک: خوبه دیگه تکرار نشه البته شما دیگه ا.ت نمیبیند که بخواد یک بار دیگه تکرار بشه
ا.ت
چشمام داشت از کاسه در میومد با چشم هایی که داشت از کاسه در میومد نگاه میکرد رفتم تو فکر چرا جلوی بابامو گرفت چرا نزاشت بزنه اون بابام بود جونگ کوک منو فقط برای خوشگذرونی میخواد چرا جلوی بابامو گرفت توی ذهنم خیلی سوال داشتم همین توری توی فکر بودم که با صداش برگشتم
دیدم ساکم دستش جلوی در وایساده تا بیام رفتم جلوی در کفش هامو پوشیدم رفتیم سوار آسانسور شدیم...
رفیتم پایین به یه ماشین اشاره کرد
وقتی ماشینو دیدم دهنم وا موند خیلی قشنگ بود
همین طوری داشت به ماشین نگاه میکردم که با صداش برگشتم
جونگ کوک:چیه تا حالا ماشین به این قشنگی ندیدی
ا.ت:معلومه که دیدم
جونگ کوک:پس چرا دهنت تا ته باز شد هومم؟
ا.ت:بخاطره اینکه پول این پاشین با کثیف بازی هات خریدی دهنم باز موند
جونگ کوک:من پول ماشین با کثیف بازی هام نخریدم زحمت کشیدم تا بخرم
ا.ت:نه بابا تو گفتی منم باور کردم*وقتی این حرفو زدم جونگ کوک اخم کرد وقتی اخم کرد به خودم لرزیدم خیلی اخمش ترسناک بود با همون اخمش گفت...
جونگ کوک:برام مهم نیست که میخوای باور کنی یا ن
ا.ت
در ماشین باز کرد ساکمو گذاشت تو ماشین در ماشین بست بعد رفت خودش نشت
منم همین طوری داشتم نگاش میکردم
پسره ی بیشعور بلد نیست برام در رو باز کنه البته توقع ای هم نیست که درو برام باز کنه اون منو خریده فقط برای خوشگذرونی هه یعنی الان من برده اونم یا برای خوشگذرونیش
رفتم درو باز کردم نشستم تو ماشین یک چشم خره ی خیلی قشنگ بهش رفتم سرمو چرخوندم به سمت شیشه بعد جونگ کوک ی نیش خند زد....
اسم گروه: PURPLE + SLEEP
❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎
۲۲.۵k
۲۰ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.