فیک آیدل خون آشام من
پارت17:
ویو جیمین:یه مدتی سوآ اینجا بود که گفتم یکم برم پرس و جو ببینم کیه.
+:خب سوآ بزار ببینم دوست پسر داری؟
٪:اومم آره چطور؟
+:اوه این که خیلی خوبه پسره خوبه؟
٪:آره تا الان که بدی ازش ندیدم کوک خیلی مهربونه
+:کی؟(متعجب)
٪:اسمش جونگ کوکه. میشناسیش؟
+:آمم نه. خب من باید برم پیس بقیه
٪:اوک برو منم دیگه میرم
+:باشه مراقب باش خدافظ
٪:باشه خدافظ
ویو جیمین:پس کوک دوست دخترشه(لبخند شیطانی) فکر خوبیه از سوآ استفاده کنم تا کوک رو اذیت کنم.
ویو ات:اومدم پیش جیمین و پرسیدم که سوآ کجاس و گفت که رفت منم تعجب کردم و بهش زنگ زدم و گفتم کجا رفتی گفت کوک معلوم نیس چشه من رفتم پیشش منم گفتم باشه مراقب خودت باش. بعد یه تصمیمی گرفتم. چون از جیمین خوشم میاد امشب دعوتش میکنم خونمون تا باهم بیشتر آشنا بشیم(ذوق)
_:جیمین؟
+:جانم
_:(ذوق از اینکه بهش گفت جانم)
+:کاری داری؟
_:آهان آره. میخواستم بگم میشه امشب بیای خونمون سوآ رفته پیش دوست پسرش من تنهام
+:خب باشه اگه دوست داری(بچم یاد خون آشامیش نبود😂)
_:پس بعد از کار بریم
+:باشه با ماشین خودم میریم
ویو سوآ:رفتم پیش کوک تا ببینم چش شده بودـدر اتاقصو زدم و وارد شدم.
#:اینجا چیکار میکنی؟
٪:اومدم ببینم چت شد یهو
#:نه من خوبم
٪:دروغ نگو راستشو میخوام
#:(دو دل از اینکه بگه خون آشامه یا نه)
٪:منتظرم
#:خب ببین من....عصبی شدم چون خوشم نمیاد با یه پسر باشی
٪:(تعجب)
#:همین یکم حسودم فقط
٪:آهان باشه بیبی سعی میکنم دیگه نرم(لبخند)
#:مرسی عشقم
فلش بک به بعد از کار ات و جیمین:
_:خب بریم؟
+:بریم
راوی:ات سوار ماشین جیمین صد و بهش راه ها رو گفت و نزدیکای خونه بودن که..
ویو کوک:نزدیک خونشون بودیم که یهو یادم افتاد من خون آشام میشم. حالا چه گوهی بخورم؟ای وااای
راوی:به هر حال رسیدن و وارد خونه ات شدن.ساعت 10:30 بود.
+:ات من 12 میرم باشه؟
_:نه دیگه اومدی باید بمونی فردا باهم میرسم سرکار
+:آخه من...
_:آخه بی آخه همین که گفتم
ویو جیمین:حالا چیکار کنم چه گوهی خوردم قبول کردم. یه دیقه از ساعت 12 بگذره من خون آشام میشم. به هر حال تا ساعت 11:55 فیلم ترسناک دیدیم و من فقط 5 دیقه وقت داشتم تا برم بیرون.چشمام داشت قرمز میشد که یهو.....
بچه ها خیلی زیاد نوشتم دستم درد گرفت پس شما هم لایک و کامنت یادتون نره💓💓
ویو جیمین:یه مدتی سوآ اینجا بود که گفتم یکم برم پرس و جو ببینم کیه.
+:خب سوآ بزار ببینم دوست پسر داری؟
٪:اومم آره چطور؟
+:اوه این که خیلی خوبه پسره خوبه؟
٪:آره تا الان که بدی ازش ندیدم کوک خیلی مهربونه
+:کی؟(متعجب)
٪:اسمش جونگ کوکه. میشناسیش؟
+:آمم نه. خب من باید برم پیس بقیه
٪:اوک برو منم دیگه میرم
+:باشه مراقب باش خدافظ
٪:باشه خدافظ
ویو جیمین:پس کوک دوست دخترشه(لبخند شیطانی) فکر خوبیه از سوآ استفاده کنم تا کوک رو اذیت کنم.
ویو ات:اومدم پیش جیمین و پرسیدم که سوآ کجاس و گفت که رفت منم تعجب کردم و بهش زنگ زدم و گفتم کجا رفتی گفت کوک معلوم نیس چشه من رفتم پیشش منم گفتم باشه مراقب خودت باش. بعد یه تصمیمی گرفتم. چون از جیمین خوشم میاد امشب دعوتش میکنم خونمون تا باهم بیشتر آشنا بشیم(ذوق)
_:جیمین؟
+:جانم
_:(ذوق از اینکه بهش گفت جانم)
+:کاری داری؟
_:آهان آره. میخواستم بگم میشه امشب بیای خونمون سوآ رفته پیش دوست پسرش من تنهام
+:خب باشه اگه دوست داری(بچم یاد خون آشامیش نبود😂)
_:پس بعد از کار بریم
+:باشه با ماشین خودم میریم
ویو سوآ:رفتم پیش کوک تا ببینم چش شده بودـدر اتاقصو زدم و وارد شدم.
#:اینجا چیکار میکنی؟
٪:اومدم ببینم چت شد یهو
#:نه من خوبم
٪:دروغ نگو راستشو میخوام
#:(دو دل از اینکه بگه خون آشامه یا نه)
٪:منتظرم
#:خب ببین من....عصبی شدم چون خوشم نمیاد با یه پسر باشی
٪:(تعجب)
#:همین یکم حسودم فقط
٪:آهان باشه بیبی سعی میکنم دیگه نرم(لبخند)
#:مرسی عشقم
فلش بک به بعد از کار ات و جیمین:
_:خب بریم؟
+:بریم
راوی:ات سوار ماشین جیمین صد و بهش راه ها رو گفت و نزدیکای خونه بودن که..
ویو کوک:نزدیک خونشون بودیم که یهو یادم افتاد من خون آشام میشم. حالا چه گوهی بخورم؟ای وااای
راوی:به هر حال رسیدن و وارد خونه ات شدن.ساعت 10:30 بود.
+:ات من 12 میرم باشه؟
_:نه دیگه اومدی باید بمونی فردا باهم میرسم سرکار
+:آخه من...
_:آخه بی آخه همین که گفتم
ویو جیمین:حالا چیکار کنم چه گوهی خوردم قبول کردم. یه دیقه از ساعت 12 بگذره من خون آشام میشم. به هر حال تا ساعت 11:55 فیلم ترسناک دیدیم و من فقط 5 دیقه وقت داشتم تا برم بیرون.چشمام داشت قرمز میشد که یهو.....
بچه ها خیلی زیاد نوشتم دستم درد گرفت پس شما هم لایک و کامنت یادتون نره💓💓
۵.۷k
۰۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.