پارت 15
هانی ویو
از خواب بلند شدم اصلا طاقت اینکه کاری رو بکنم نداشتم گوشی رو برداشتم و به رئیس زنگ زدم و ازش دو روز مرخصی خواستم از اونجایی که از مرخصی هام استفاده نمیکردم پس دو روز بهم مرخصی داد منم فقط بهش گفتم مریضم و وقتی حالم خوب شد میام رفتم حمام و بدنم رو کاملا شستم انقدر پوستم رو لیف کشیدم قرمز شد لباس های راحتی پوشیدم و دوباره خوابیدم
جین ویو
صبح از خواب بیدار شدم باید با هانی صحبت میکردم
امیدوارم بتونم باهاش حرف بزنم لباسام رو پوشیدم و رفتم مرکز توی سالن ورزشی منتظر هانی بودم ولی نیومد هر چک قدر وایستادم نیومد دیگه داشتم نگران میشدم چند دقیقه بعد پدرم اومد و گفت که شروع کنیم به ورزش کردن رفتم پیشش و گفتم
پدر هانی اون هنوز نیومده
نه پسرم اون امروز نمیاد گفت که مریضه و تا دوروز نمیاد
لعنتی همش بخاطر من هست من چیکار کردم
جین پدر میشه آدرس خونه هانی رو بهم بدی
چرا میخای
پدر لطفا
باشه میتونی توی پروندش پيدا کنی اون توی دفترمه
ممنون میخاستم برم که دستم رو گرفت
پسرم تو هانی رد دوست داری
بدون فکر کردن گفتم آره
رفتم دفتر پدرم همه جا رو گشتم بلخره پرونده هانی رو
پيدا کردم رفتم سوار ماشین شدم و با آخرین سرعت رفتم خونش یه آپارتمان بزرگ بود یه زنی جلوی در وایستاده بود ازش پرسیدم
ببخشید خونه پارک هانی کدوم طبقه هست گفت
تو کی هستی
من من دوست
از خواب بلند شدم اصلا طاقت اینکه کاری رو بکنم نداشتم گوشی رو برداشتم و به رئیس زنگ زدم و ازش دو روز مرخصی خواستم از اونجایی که از مرخصی هام استفاده نمیکردم پس دو روز بهم مرخصی داد منم فقط بهش گفتم مریضم و وقتی حالم خوب شد میام رفتم حمام و بدنم رو کاملا شستم انقدر پوستم رو لیف کشیدم قرمز شد لباس های راحتی پوشیدم و دوباره خوابیدم
جین ویو
صبح از خواب بیدار شدم باید با هانی صحبت میکردم
امیدوارم بتونم باهاش حرف بزنم لباسام رو پوشیدم و رفتم مرکز توی سالن ورزشی منتظر هانی بودم ولی نیومد هر چک قدر وایستادم نیومد دیگه داشتم نگران میشدم چند دقیقه بعد پدرم اومد و گفت که شروع کنیم به ورزش کردن رفتم پیشش و گفتم
پدر هانی اون هنوز نیومده
نه پسرم اون امروز نمیاد گفت که مریضه و تا دوروز نمیاد
لعنتی همش بخاطر من هست من چیکار کردم
جین پدر میشه آدرس خونه هانی رو بهم بدی
چرا میخای
پدر لطفا
باشه میتونی توی پروندش پيدا کنی اون توی دفترمه
ممنون میخاستم برم که دستم رو گرفت
پسرم تو هانی رد دوست داری
بدون فکر کردن گفتم آره
رفتم دفتر پدرم همه جا رو گشتم بلخره پرونده هانی رو
پيدا کردم رفتم سوار ماشین شدم و با آخرین سرعت رفتم خونش یه آپارتمان بزرگ بود یه زنی جلوی در وایستاده بود ازش پرسیدم
ببخشید خونه پارک هانی کدوم طبقه هست گفت
تو کی هستی
من من دوست
۳۷.۴k
۲۳ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.