فقط برای تو p46

+یعنی من اصلا واست مهم نیستم؟تو میخوای بچه که به دنیا اومد منو ول کنی....نه؟(گریه)
_ای خدا...این فکرا چیه میکنی؟
ته اومد بغلم کرد و گفت...
_چرا باید ولت کنم؟ میدونی که چقدر دوستت دارم؟آخ که چقدر حساس شدی... و اشکامو پاک کرد...
_بریم سوار ماشین شیم...
بیا...
هیچی هم نخوردی که...
رفتیم سوار ماشین شدیم......
جیمین و جونگکوک و زناشون هم با ماشیناشون اومدن جلوی فرودگاه ...
اومدم پیاده شم که سرم گیج رفت.. ولی ته زود گرفتم....
_اه یونا هیچی نمیخوری اینجوری میشی دیگه،لجباز..(بلند و عصبی)
٪چرا داد میزنی؟
بیا یونا من حواسم بهت هست....
دست منو بگیر....
با حرف ته شروع به گریه کردن کردم....
ته جلو جلو داشت میرفت....منم با مانیا میومدم...چمدونمونو تحویل دادیم...نشستم رو صندلی هواپیما...من کنار پنجره نشسته بودم....
با بوی عطرش فهمیدم ته اومده....
_عزیزم بهتری؟..
+(بغض کرده)
_گریه نکن دیگه...ببخشید سرت داد زدم...
+(اشکاش میاد)
_قربونت برم من که انقدر دل نازکی...(هممون به یکی مثل ته تو زندگیمون احتیاج داریم🥲)
سرمو گذاشت رو شونش و لپمو بوسید و صورتمو ناز میکرد.....
_بیا اینو بخور...فشارت پایینه‌...
+ممنون....رمان#تهیونگ#جونگ_کوک#بی_تی_اس#کیدراما#کی_پاپ#کیپاپ#تهکوک#فیک#جیمین#نامجون#جی_هوپ#شوگا#جین