پارت:۵
پارت:۵
#ازدواج_اجباری🦋>
پرش به یه هفته بعد:
ویو ا/ت
صبح بیدار شدم رفتم کارایه مربوطه رو شروع کردم امروز قرار بود با جیمین برم خرید لباس عروس و به کارایه عروسی برسیم انقدر گریه کردم تا یه هفته گذشت من از جیمین خوشم نمیاد ولی بدمم نمیاد خلاصه حاضر شدم رفتم پایین دیدم جیمین اونجا تو چهار چوب در وایساده
_امروز رفتم دنبال ا/ت که لباس عروس بگیریم اهه راستش از حق نگذریم خوشگله ولی به پایه سویون من نمیرسه
اهم چیزه سلام جیمین(ناراحت و مغذب)
_سلام خوبی
+ مرسی...خب بریم؟
_اوکی بریم
+با لورا و مامان خدافظی کنم الان میام
_باشه
..
..
..
..
+خب اومدم بریم🙂
ویو ا/ت
با جیمین رفتیم یکی از بزرگ ترین پاساژ هایه معروف و بزرگ کره...راستش وسیله هاش خیلی گرون بود خوشگلم بود من نمیخواستم بیام ولی با اصرار جیمین اومدیم دیدم جیمین به یه مغازه زل زده که بهم گف بریم تو
_ا/ت
+بله
_بریم داخل این مغازه از لباساش خوشم اومد توهم برو تن کن ببینم خوشگلن و بهت میاد یا نه
+اوم باشه
مرسی که حمایت کردین💕
علامت ا/ت پاک میشه ولی تا جایی که بتونم درستش میکنم اگه بازم درست نشد دیگ خودتون بفهمید که ا/ته
#ازدواج_اجباری🦋>
پرش به یه هفته بعد:
ویو ا/ت
صبح بیدار شدم رفتم کارایه مربوطه رو شروع کردم امروز قرار بود با جیمین برم خرید لباس عروس و به کارایه عروسی برسیم انقدر گریه کردم تا یه هفته گذشت من از جیمین خوشم نمیاد ولی بدمم نمیاد خلاصه حاضر شدم رفتم پایین دیدم جیمین اونجا تو چهار چوب در وایساده
_امروز رفتم دنبال ا/ت که لباس عروس بگیریم اهه راستش از حق نگذریم خوشگله ولی به پایه سویون من نمیرسه
اهم چیزه سلام جیمین(ناراحت و مغذب)
_سلام خوبی
+ مرسی...خب بریم؟
_اوکی بریم
+با لورا و مامان خدافظی کنم الان میام
_باشه
..
..
..
..
+خب اومدم بریم🙂
ویو ا/ت
با جیمین رفتیم یکی از بزرگ ترین پاساژ هایه معروف و بزرگ کره...راستش وسیله هاش خیلی گرون بود خوشگلم بود من نمیخواستم بیام ولی با اصرار جیمین اومدیم دیدم جیمین به یه مغازه زل زده که بهم گف بریم تو
_ا/ت
+بله
_بریم داخل این مغازه از لباساش خوشم اومد توهم برو تن کن ببینم خوشگلن و بهت میاد یا نه
+اوم باشه
مرسی که حمایت کردین💕
علامت ا/ت پاک میشه ولی تا جایی که بتونم درستش میکنم اگه بازم درست نشد دیگ خودتون بفهمید که ا/ته
۸.۱k
۳۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.