ا.ت : راستی انقدر ( 🖑🖐) خبر برات دارم از لارا هایلی دیشب
ا.ت : راستی انقدر ( 🖑🖐) خبر برات دارم از لارا هایلی دیشب تو هواپیما که میخواست بره دستشویی گفت که لارا هم دیده
p/2
یونگی : یعنی لارا هم تو پرواز بوده ؟
ا.ت : اره لارا تو پرواز بوده من که میگم مرگ اقای لی ( همون کله گندهی هلدینگ ) هم کار خود لارا باشه
یونگی : یعنی ممکنه هدفش تو باشی
ا.ت : نه انگار بیشتر رو هایلی نظر داره به هر حال این لارا که یه رودهی راست تو شکمش نداره ممکنه اصلاً برنامهی دیگهای داشته باشه
یونگی : ولی صبرکن لارا همین یه هفته پیش اومد اینجا یه سری چرت پرتای صدمن یه غاز گفت و رفت و دقیقاً یادمه یه هفته بعد آقای لی فوت کرد
هایلی : اگه کاراگاه بازیاتون تموم شد میشه بگین دفتر من کجاست
یونگی : همین اتاق بقلی میبینی درش قهوهای
هایلی : اینجا که همهی دراش قهوهای
یونگی : پیداش نکردی به خدمتکار بگو
هایلی : باشه ا.ت کیفمو بده
ا.ت : بیا با اینکه خودت دَست داری ولی من چون خیلی دوست دارم این لطفو به تو میکنم برو خدارو شکر کن
هایلی : خدارو شکر خدایا اگه یه مغزی هم بهش بدی خیلی ممنونم
ا.ت : برو برو دفترتو پیدا کن مزه نریز
هایلی : باشه اگه تونستی چمدونمم بیار میاریش ها
ا.ت : باشه باشه خودت چلاقی دیگه .... خب داشتم میگفتم هرچی که هست لارا توش دست داره اصلاً شک نکن
یونگی : اره از آخرین گندی که زد معلومه انقدر خون خون ریری تو این شرکت اتفاق افتاده بدون شک همش هم گردن لاراعه فقط یه بلایی سر هایلی نیاره خوبه
ا.ت : اره منم نگران هایلیام اصلاً از وقتی حرکت کردیم احساس میکنم هایلی هم ترسیده باشه
یونگی : اره دیگه یه هیولا مثل لارا دنبالش افتاده بایدم بترسه حالا ببین ا.ت خواهرته بیشتر مراقبش باش مخصوصاً الان که لارا پیگیرِشِ
ا.ت : الان نبین اینطوری باش رفتار میکنم ها هرچی باشه خواهرمه نمیشه که بیخالش باشم
یونگی : اهوم معلومه خیلی هایلی رو دوست داری
ا.ت : اره خب معلومه دوسش دارم خواهرمه
یونگی : همینارم جلوش میگی ؟
ا.ت : نه ! پرو میشه
یونگی : خیلی خب بیا این فرمارو پر کن بده دست شایلین یکیشم بده هایلی
ا.ت : باشه راستی ........
قبلاً هم تو یهپست دیگه گفته بودم که دوپارت اولو خودم میزارم بقیش به حمایتای شما بستگی داره اگه از این دوپارتی که گذاشتم حمایت بشه پارت سوم هم میزارم
بوس بهتون و خدافظ
p/2
یونگی : یعنی لارا هم تو پرواز بوده ؟
ا.ت : اره لارا تو پرواز بوده من که میگم مرگ اقای لی ( همون کله گندهی هلدینگ ) هم کار خود لارا باشه
یونگی : یعنی ممکنه هدفش تو باشی
ا.ت : نه انگار بیشتر رو هایلی نظر داره به هر حال این لارا که یه رودهی راست تو شکمش نداره ممکنه اصلاً برنامهی دیگهای داشته باشه
یونگی : ولی صبرکن لارا همین یه هفته پیش اومد اینجا یه سری چرت پرتای صدمن یه غاز گفت و رفت و دقیقاً یادمه یه هفته بعد آقای لی فوت کرد
هایلی : اگه کاراگاه بازیاتون تموم شد میشه بگین دفتر من کجاست
یونگی : همین اتاق بقلی میبینی درش قهوهای
هایلی : اینجا که همهی دراش قهوهای
یونگی : پیداش نکردی به خدمتکار بگو
هایلی : باشه ا.ت کیفمو بده
ا.ت : بیا با اینکه خودت دَست داری ولی من چون خیلی دوست دارم این لطفو به تو میکنم برو خدارو شکر کن
هایلی : خدارو شکر خدایا اگه یه مغزی هم بهش بدی خیلی ممنونم
ا.ت : برو برو دفترتو پیدا کن مزه نریز
هایلی : باشه اگه تونستی چمدونمم بیار میاریش ها
ا.ت : باشه باشه خودت چلاقی دیگه .... خب داشتم میگفتم هرچی که هست لارا توش دست داره اصلاً شک نکن
یونگی : اره از آخرین گندی که زد معلومه انقدر خون خون ریری تو این شرکت اتفاق افتاده بدون شک همش هم گردن لاراعه فقط یه بلایی سر هایلی نیاره خوبه
ا.ت : اره منم نگران هایلیام اصلاً از وقتی حرکت کردیم احساس میکنم هایلی هم ترسیده باشه
یونگی : اره دیگه یه هیولا مثل لارا دنبالش افتاده بایدم بترسه حالا ببین ا.ت خواهرته بیشتر مراقبش باش مخصوصاً الان که لارا پیگیرِشِ
ا.ت : الان نبین اینطوری باش رفتار میکنم ها هرچی باشه خواهرمه نمیشه که بیخالش باشم
یونگی : اهوم معلومه خیلی هایلی رو دوست داری
ا.ت : اره خب معلومه دوسش دارم خواهرمه
یونگی : همینارم جلوش میگی ؟
ا.ت : نه ! پرو میشه
یونگی : خیلی خب بیا این فرمارو پر کن بده دست شایلین یکیشم بده هایلی
ا.ت : باشه راستی ........
قبلاً هم تو یهپست دیگه گفته بودم که دوپارت اولو خودم میزارم بقیش به حمایتای شما بستگی داره اگه از این دوپارتی که گذاشتم حمایت بشه پارت سوم هم میزارم
بوس بهتون و خدافظ
۲.۳k
۱۲ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.