فانتزی من
فانتزی من
part3
به سمت اتاقم رفتم ت شروع کردم برای مطالعه درس جدید
پرش زمانی ۲ماه بعد
ات ویو
با کوک خیلی صمیمی شدم
پسر خوبیه
همه چی خوب بود تا اینکه
استاد:خب خب یه دختر انتقالی داریم بیا داخل
.:سلام
همه:سلام
استاد:خودتو معرفی کن
لایلا:سلام من لایلا هستم تازه از هلند برگشتم
...:یعنی هلند بودی؟؟
لایلا:البته
یونا:هه
..یونا و جونگکوک ردیف اول هستن
لایلا:اوه جونگکوک تو هم اینجایی؟
ات:چی تو اونو میشناسی
لایلا:البته ما دوستای صمیمی هستیم
جونگکوک:آ جند ماه پیش آشنا شدم از آلمان اومده بود
ات ویو
میتونم شرط ببندم داره دروغ میگه
استاد: خب برو اون ته کلاس بشین.
لایلا:ولی من مشکل شنوایی دارم نمیشه ردیف اول بشینم؟
استاد:آ خب در صورتی که یه ردیف اول هست یونا میشه بری ردیف آخر بشینی؟
یونا:چی اما استاد......
لایلا:آ خب اگر نمیتونی مشکلی نیست
استاد:یونا تو مشکل شنوایی داری؟
یونا:نه ولی.
لایلا:خب اگر اومدن من به این مدرسه مشکل ساز شد میتونم برگردم هلند ببخشید مزاحمتون شدم استاد ..معذرت میخوام یونا
..بجه ها لایلا همه رو دروغ میگه ...
همه:هههه ...عصبی..
سوجین:هی یونا چطور دلت میاد با اون که مریضه اینطوری رفتار کنی؟
جونگکوک: نمیشه حالا بری ته کلاس؟
همه:خیلی بیشوری
یونا:آ خیل خب
همه:هوراااا
لایلا:خیلی ممنونم یونا
part3
به سمت اتاقم رفتم ت شروع کردم برای مطالعه درس جدید
پرش زمانی ۲ماه بعد
ات ویو
با کوک خیلی صمیمی شدم
پسر خوبیه
همه چی خوب بود تا اینکه
استاد:خب خب یه دختر انتقالی داریم بیا داخل
.:سلام
همه:سلام
استاد:خودتو معرفی کن
لایلا:سلام من لایلا هستم تازه از هلند برگشتم
...:یعنی هلند بودی؟؟
لایلا:البته
یونا:هه
..یونا و جونگکوک ردیف اول هستن
لایلا:اوه جونگکوک تو هم اینجایی؟
ات:چی تو اونو میشناسی
لایلا:البته ما دوستای صمیمی هستیم
جونگکوک:آ جند ماه پیش آشنا شدم از آلمان اومده بود
ات ویو
میتونم شرط ببندم داره دروغ میگه
استاد: خب برو اون ته کلاس بشین.
لایلا:ولی من مشکل شنوایی دارم نمیشه ردیف اول بشینم؟
استاد:آ خب در صورتی که یه ردیف اول هست یونا میشه بری ردیف آخر بشینی؟
یونا:چی اما استاد......
لایلا:آ خب اگر نمیتونی مشکلی نیست
استاد:یونا تو مشکل شنوایی داری؟
یونا:نه ولی.
لایلا:خب اگر اومدن من به این مدرسه مشکل ساز شد میتونم برگردم هلند ببخشید مزاحمتون شدم استاد ..معذرت میخوام یونا
..بجه ها لایلا همه رو دروغ میگه ...
همه:هههه ...عصبی..
سوجین:هی یونا چطور دلت میاد با اون که مریضه اینطوری رفتار کنی؟
جونگکوک: نمیشه حالا بری ته کلاس؟
همه:خیلی بیشوری
یونا:آ خیل خب
همه:هوراااا
لایلا:خیلی ممنونم یونا
۲.۰k
۱۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.