ته مو:با دختره چیکار کردی ؟(داد
تهمو:با دختره چیکار کردی ؟(داد
ته:صداتو خفه کن
تهمو:هااا کارت باهاش تموم شده که برات مهم نیست
ته:اون دلش میخواست آزاد باشه منم گفتم بره
تهمو:لعنت بهت تهیونگ(عصبی
ته مو هم از خونه زد بیرون ته هم دیگه صبرش تموم شد بلند شد رفت کتشو برداشت و از خونه زد بیرون
......
دخترک بد جوری عصبی بود تنها چیزی که ارومش میکرد
الکل و سیگار بود پس به سمته مغازه رفت وقتی وارد شد با یه پسر مواج شد که پشت میز نشسته بود
محل نداد دوتا سوجو برداشت و رفت سمته پسر که حساب کنه براش
رونا: سیگار....میخوام
پسره:چند سالته
رونا:١٧
پسره :به سنه قانونی نرسیدی نمیتونم بهت بدم حتی اون دوتا سوجو
رونا:میدونی پدر من کی (عصبی
پسره:کی
رونا:کیم تهیونگ اینو تو مغزت کن
پسره؛کیم تهیونگگگگ
رونا:چته بیا اینم پولت (گذاشت روی میز) تازه خیلی هم زیاده
پسره:اوکی بیا اینم از سیگارت
دخترک بدونه هیچ حرفی از مغازه زد بیرون و رفت توی پارک
نشست و سیگارشو روشن کرد
١ساعت بعد
دخترک بد جوری مست کرده بود حتی نمیتونست جواب گوشیو بده ولی به زور جواب داد
رونا:بله(حالته مستی
تهمو:کجای تو دختر (عصبی و داد
رونا:من!!(میخنده)من من تو پارک ههستتم
تهمو:اسمش چی
رونا :نمیدونم (مست) آها .....
تهمو :از جات تکون نخور الان میام
رونا:باششششش
دخترک افتاد روی چمنا چون خنک بود همون جا خوابش برد
بعد از چند دقیقه تهمو و کوک اومدن با دیدنه رونا تعجب کردن دورش پره سیگار بود و دوتا سوجو خالی
کوک:با خودت چیکار کردی دختر
تهمو:الان میریم خونه و همچیو میگه
تهمو دخترک رو براید استایل بلند کرد و به سمته ماشین رفت
رونا رو گذاشت عقب تا قشنگ بخوابه
وسط راه بودن که ته زنگ زد تهمو جواب داد
ته:رونا پیدا کردی
تهمو:اره
ته:زود بیا خونه
تهمو گوشی قطع کرد و به مسیرش ادامه داد
وقتی رسیدن کوک رونا بغل کرد بردش داخله خونه ته وقتی دید کوک بغلش کرده یه جوری شد
ته:صداتو خفه کن
تهمو:هااا کارت باهاش تموم شده که برات مهم نیست
ته:اون دلش میخواست آزاد باشه منم گفتم بره
تهمو:لعنت بهت تهیونگ(عصبی
ته مو هم از خونه زد بیرون ته هم دیگه صبرش تموم شد بلند شد رفت کتشو برداشت و از خونه زد بیرون
......
دخترک بد جوری عصبی بود تنها چیزی که ارومش میکرد
الکل و سیگار بود پس به سمته مغازه رفت وقتی وارد شد با یه پسر مواج شد که پشت میز نشسته بود
محل نداد دوتا سوجو برداشت و رفت سمته پسر که حساب کنه براش
رونا: سیگار....میخوام
پسره:چند سالته
رونا:١٧
پسره :به سنه قانونی نرسیدی نمیتونم بهت بدم حتی اون دوتا سوجو
رونا:میدونی پدر من کی (عصبی
پسره:کی
رونا:کیم تهیونگ اینو تو مغزت کن
پسره؛کیم تهیونگگگگ
رونا:چته بیا اینم پولت (گذاشت روی میز) تازه خیلی هم زیاده
پسره:اوکی بیا اینم از سیگارت
دخترک بدونه هیچ حرفی از مغازه زد بیرون و رفت توی پارک
نشست و سیگارشو روشن کرد
١ساعت بعد
دخترک بد جوری مست کرده بود حتی نمیتونست جواب گوشیو بده ولی به زور جواب داد
رونا:بله(حالته مستی
تهمو:کجای تو دختر (عصبی و داد
رونا:من!!(میخنده)من من تو پارک ههستتم
تهمو:اسمش چی
رونا :نمیدونم (مست) آها .....
تهمو :از جات تکون نخور الان میام
رونا:باششششش
دخترک افتاد روی چمنا چون خنک بود همون جا خوابش برد
بعد از چند دقیقه تهمو و کوک اومدن با دیدنه رونا تعجب کردن دورش پره سیگار بود و دوتا سوجو خالی
کوک:با خودت چیکار کردی دختر
تهمو:الان میریم خونه و همچیو میگه
تهمو دخترک رو براید استایل بلند کرد و به سمته ماشین رفت
رونا رو گذاشت عقب تا قشنگ بخوابه
وسط راه بودن که ته زنگ زد تهمو جواب داد
ته:رونا پیدا کردی
تهمو:اره
ته:زود بیا خونه
تهمو گوشی قطع کرد و به مسیرش ادامه داد
وقتی رسیدن کوک رونا بغل کرد بردش داخله خونه ته وقتی دید کوک بغلش کرده یه جوری شد
۱۹.۸k
۳۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.