این پارت کم بود چون ادامه ی پارت قبلی تایپ کرده بودم ...
#چند.پارتی
#درخواستی
وقتی خواهر ناتنیشونی مامان باباتون𖥻 نیستن و همو دوست دارین و باهم اهم اهم میکنین و وسط اهم اهم میگی ،پوص........یمو لیس بزن 𖥻
𝙿𝚊𝚛𝚝⁶
ᨒᨓᨒᨓᨒᨓ
+...شاید هنوز خواب باشه ،
اومدم داخل خونه که جسم کوچولوی نایون که خیلی ناز روی مبل خوابیده مواجه شدم
+رفتم چند مینی بغلش نشستم و روی سرش بوسه ای گذاشتم بعد رفتم سریع لباسامو عوض کردم و اومدم رفتم تو آشپزخونه که دیدم آب جوش روشن مونده و تا الان دیگه باید به جوش میومده در کنار فلاسک آب جوش هم کیسه آب گرم بود
ویو کوک : →
اومدم اونجارو مرتب کردم و شروع کردم به درست کردن غذا ی مورد علاقه ی نایون
ینی پاستا 🍝( غذای مورد علاقه ی خودم وقتی تو این موقیتم )
پریروز که رفته بودم بیرون براش چیز میز بگیرم وسایل پاستا هم گرفتم
+شروع کردم به درست کردنش
𓂃→⁴⁵مین بعد ˖
زیر غذا رو خاموش کردم و رفتم توی پذیرایی که دیدم نایون تکونی خورد رفتم نزدیک تر و نشستم بغلش و سرش و موهاشو ناز میکردم که به سمتم چرخید و شروع کرد پلک زدن تا چشاش باز شه
* خب من دوباره اودم با خماری دیگه از این به بعد میخوامبهتون مواد معرفی کنم😃🗿🔪*
ادامه دارد ...«
خماری 😇🪽درد بدیه مگه نع
👀قابل توجه دوستانی که به جای خماری شرط میخواستن اینم شرایط : 👇
لایک : +²⁶ ( ی ³⁰+ لایک مون بشه )
کامنت +²⁴
*قابل دار نیست 😃🤌🏻*
࣪⭑ ҂ ❙❘❙❚❙❘❙❙❚❙❘❙
چطور بود ؟! خوشحال میشم نظراتتونو بدونم
₍ᐢ..ᐢ₎
⋆ ׅ ࣪𓏲 ּ ֶָ⬩
#درخواستی
وقتی خواهر ناتنیشونی مامان باباتون𖥻 نیستن و همو دوست دارین و باهم اهم اهم میکنین و وسط اهم اهم میگی ،پوص........یمو لیس بزن 𖥻
𝙿𝚊𝚛𝚝⁶
ᨒᨓᨒᨓᨒᨓ
+...شاید هنوز خواب باشه ،
اومدم داخل خونه که جسم کوچولوی نایون که خیلی ناز روی مبل خوابیده مواجه شدم
+رفتم چند مینی بغلش نشستم و روی سرش بوسه ای گذاشتم بعد رفتم سریع لباسامو عوض کردم و اومدم رفتم تو آشپزخونه که دیدم آب جوش روشن مونده و تا الان دیگه باید به جوش میومده در کنار فلاسک آب جوش هم کیسه آب گرم بود
ویو کوک : →
اومدم اونجارو مرتب کردم و شروع کردم به درست کردن غذا ی مورد علاقه ی نایون
ینی پاستا 🍝( غذای مورد علاقه ی خودم وقتی تو این موقیتم )
پریروز که رفته بودم بیرون براش چیز میز بگیرم وسایل پاستا هم گرفتم
+شروع کردم به درست کردنش
𓂃→⁴⁵مین بعد ˖
زیر غذا رو خاموش کردم و رفتم توی پذیرایی که دیدم نایون تکونی خورد رفتم نزدیک تر و نشستم بغلش و سرش و موهاشو ناز میکردم که به سمتم چرخید و شروع کرد پلک زدن تا چشاش باز شه
* خب من دوباره اودم با خماری دیگه از این به بعد میخوامبهتون مواد معرفی کنم😃🗿🔪*
ادامه دارد ...«
خماری 😇🪽درد بدیه مگه نع
👀قابل توجه دوستانی که به جای خماری شرط میخواستن اینم شرایط : 👇
لایک : +²⁶ ( ی ³⁰+ لایک مون بشه )
کامنت +²⁴
*قابل دار نیست 😃🤌🏻*
࣪⭑ ҂ ❙❘❙❚❙❘❙❙❚❙❘❙
چطور بود ؟! خوشحال میشم نظراتتونو بدونم
₍ᐢ..ᐢ₎
⋆ ׅ ࣪𓏲 ּ ֶָ⬩
۶.۱k
۲۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.