چند پارتی جونگ کوک
درخواستی!
دخترک بعد از چند دقیقه به سمت ماشین رفت اما با جای خالی دوست پسرش مواجه شد
-کجا میتونه رفته باشه؟
-من اینجام!
برگشت سمت صدا
-جونگکوکا! چرا گوشه لبت خونیه؟
-ها؟ چیزی نیست فقط از گوشه لبم خون اومد
-مطمعنی؟
-آره، بریم؟
با تردید جواب داد
-بریم؟ بریم...
سوار ماشین شدن اما این وسط یه چیزی جونگ کوک رو اذیت میکرد
بوی خون!
درسته، اون یه خوناشام بود
دیگه تحملش سر کشید و ماشین رو با سرعت آخر به سمت خونه هدایت کرد
-جونگکوکا داری چیکار میکنی؟ یکم آروم تر
-فقط خفه شو
-چی؟
داد زد
-گفتم خفه شو!
ادامه دارد؟
دخترک بعد از چند دقیقه به سمت ماشین رفت اما با جای خالی دوست پسرش مواجه شد
-کجا میتونه رفته باشه؟
-من اینجام!
برگشت سمت صدا
-جونگکوکا! چرا گوشه لبت خونیه؟
-ها؟ چیزی نیست فقط از گوشه لبم خون اومد
-مطمعنی؟
-آره، بریم؟
با تردید جواب داد
-بریم؟ بریم...
سوار ماشین شدن اما این وسط یه چیزی جونگ کوک رو اذیت میکرد
بوی خون!
درسته، اون یه خوناشام بود
دیگه تحملش سر کشید و ماشین رو با سرعت آخر به سمت خونه هدایت کرد
-جونگکوکا داری چیکار میکنی؟ یکم آروم تر
-فقط خفه شو
-چی؟
داد زد
-گفتم خفه شو!
ادامه دارد؟
۹.۶k
۲۳ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.